فصل دو
#فصل_دو
#پارت_۱۷
+قربان....میهمان ها منتظر شما هستن
بی توجه به حرف اش
_ادامه رو تو دایرکت میفرستم براتون_
_اگه میخوای امشبو استراحت کن .. من خودم میرم جای مهمون ها
میونگ:نه...زشته...دلم میخواد با فامیل هاتون و مردم روستا آشنا بشم
_باشه...
لباس هاشو که هرکدوم یه سمتی بودن رو به تن اش دادم و خودمم لباسمو پوشیدم
#پارت_۱۷
+قربان....میهمان ها منتظر شما هستن
بی توجه به حرف اش
_ادامه رو تو دایرکت میفرستم براتون_
_اگه میخوای امشبو استراحت کن .. من خودم میرم جای مهمون ها
میونگ:نه...زشته...دلم میخواد با فامیل هاتون و مردم روستا آشنا بشم
_باشه...
لباس هاشو که هرکدوم یه سمتی بودن رو به تن اش دادم و خودمم لباسمو پوشیدم
۹.۸k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.