part:6
☆چند پارتی کوک☆
وقتی شوهرت خیانت میکنه و تو هم با اون...
-دخترک خواست که به پسرک مشت بزن که این مساوی با افتادن دخترک تو بغل پسرک شد و هردو در حال تماشای همدیگه بودن که
یهوو گوشی پسرک زنگ خورد و دخترک زودی از روش بلند شد و سرش رو پایین انداخت
کوک: ا..الو سلام
....
کوک:بله بله همینطوره
....
کوک: او پس من برای ۲ هفته دیگه برمیگردم خوبه
....
کوک: اوکی خداحافظ
ات: عاااا کوک من من معذرت میخوام ببخشید
کوک: نه نه تقصیر تو نبود که، خب میای. با هم فیلم ببینیم؟؟
ات: عا باشه. چه فیلمی؟
کوک:.....(مثلاً گفت😂)
ات:باشه
ویو ات
وای دختر ریدی اصن چرا مشت میزنی هوفف اشکال نداره بخیر گذشت
کوک پیشنهاد فیلم دیدن داد و منم قبول کردم و رفتم یکم خوراکی آوردم و نشستیم و شروع کردیم به دیدن فیلم
بعضی از قسمت هاش ترسناک بود و من پاهامو تو خودم جمع کرده بودم و درحال دیدن بودم که یهو یه صحنه ترسناک اومد و رفتم زیر پتو
کوک:*خنده*کوچولو این که چیزی نیست
ات: یا خفه شووو
کوک:*خنده*بیا بیرون تموم شد
ات:واقعا
کوک:آهوم
ات: آروم سرم رو بیرون آوردم که یهو دوباره اون صحنه تکرار شد و اینبار کوک منو کشید تو بغل خودش....خیلی بدجنسیی
کوک:*خنده* دلم میخواست دوباره بغلش کنم و بخاطر همین دوباره اون سکانسو از اول پلی کردم و بهش گفتم تموم شدو همین که سرش رو آورد بیرون کشیدمش تو بغلم و دقیقا سرش تو گردنم بود و آروم بهم گفت بدجنس
سرش رو از گردنم کشیدم بیرون و بهش نگاه کردم و
ات:عاااا کوک حالت خوبه؟؟
کوک: نه اصلا
ات: چر...
-با گذاشته شدن لبش رو لبم نزدیک بود چشمام از حدقه بیرون بیاد دستش رو برد سمت پاهام و اون هارو صاف کرد و کامل روم خیمه زد و با گاز گرفتن لب پایینم منم همراهی کردم و بعد از چند مین به دلیل کم آوردن نفس ازش جدا شدم و سینه هامون بالا و پایین میشد و سرم رو بالا آوردم و بهش نگاه کردم که با چشمای خمار داشت نگام میکرد
ات: کوک
کوک: هوم
ات: چرا منو بوسیدی
کوک: معلوم نیست نمیبینی که چقدر دوست دارم
ات: چییی
کوک: هه فکر نکن نمیفهمم بهترین دوستم عاشقم شده
ات: از از کجا فهمیدی؟؟
کوک: مگه میشه نفهمید هوم؟ او کوچولو رفتارات زیاد از حد تابلو بود
ات: سرشو کلا انداخته
کوک: چونشو میگیره و بهش نگاه میکنه.... و حالا که هردمون همدیگرو دوست داریم
اجازشو دارم لیدی؟؟*نیشخند*
ات: نه نه من زیر سن قانونیم
کوک:.....
تدااا پارت جدید🍭🌈
خیلی ممنون که از پارت قبلی حمایت کردید و امیدوارم از این پارت هم حمایت کنید و اینکه تولد جین مبارک🥹🪐 البته یکم با تخیر
و اسلاید دوم (ات) یکی گفته بو که بزارم
شرایط:
۶۰ لایک
بچه ها ناشناس گذاشتم میشه حرف بزنیم🥺🫀؟؟
تو بیومه..
وقتی شوهرت خیانت میکنه و تو هم با اون...
-دخترک خواست که به پسرک مشت بزن که این مساوی با افتادن دخترک تو بغل پسرک شد و هردو در حال تماشای همدیگه بودن که
یهوو گوشی پسرک زنگ خورد و دخترک زودی از روش بلند شد و سرش رو پایین انداخت
کوک: ا..الو سلام
....
کوک:بله بله همینطوره
....
کوک: او پس من برای ۲ هفته دیگه برمیگردم خوبه
....
کوک: اوکی خداحافظ
ات: عاااا کوک من من معذرت میخوام ببخشید
کوک: نه نه تقصیر تو نبود که، خب میای. با هم فیلم ببینیم؟؟
ات: عا باشه. چه فیلمی؟
کوک:.....(مثلاً گفت😂)
ات:باشه
ویو ات
وای دختر ریدی اصن چرا مشت میزنی هوفف اشکال نداره بخیر گذشت
کوک پیشنهاد فیلم دیدن داد و منم قبول کردم و رفتم یکم خوراکی آوردم و نشستیم و شروع کردیم به دیدن فیلم
بعضی از قسمت هاش ترسناک بود و من پاهامو تو خودم جمع کرده بودم و درحال دیدن بودم که یهو یه صحنه ترسناک اومد و رفتم زیر پتو
کوک:*خنده*کوچولو این که چیزی نیست
ات: یا خفه شووو
کوک:*خنده*بیا بیرون تموم شد
ات:واقعا
کوک:آهوم
ات: آروم سرم رو بیرون آوردم که یهو دوباره اون صحنه تکرار شد و اینبار کوک منو کشید تو بغل خودش....خیلی بدجنسیی
کوک:*خنده* دلم میخواست دوباره بغلش کنم و بخاطر همین دوباره اون سکانسو از اول پلی کردم و بهش گفتم تموم شدو همین که سرش رو آورد بیرون کشیدمش تو بغلم و دقیقا سرش تو گردنم بود و آروم بهم گفت بدجنس
سرش رو از گردنم کشیدم بیرون و بهش نگاه کردم و
ات:عاااا کوک حالت خوبه؟؟
کوک: نه اصلا
ات: چر...
-با گذاشته شدن لبش رو لبم نزدیک بود چشمام از حدقه بیرون بیاد دستش رو برد سمت پاهام و اون هارو صاف کرد و کامل روم خیمه زد و با گاز گرفتن لب پایینم منم همراهی کردم و بعد از چند مین به دلیل کم آوردن نفس ازش جدا شدم و سینه هامون بالا و پایین میشد و سرم رو بالا آوردم و بهش نگاه کردم که با چشمای خمار داشت نگام میکرد
ات: کوک
کوک: هوم
ات: چرا منو بوسیدی
کوک: معلوم نیست نمیبینی که چقدر دوست دارم
ات: چییی
کوک: هه فکر نکن نمیفهمم بهترین دوستم عاشقم شده
ات: از از کجا فهمیدی؟؟
کوک: مگه میشه نفهمید هوم؟ او کوچولو رفتارات زیاد از حد تابلو بود
ات: سرشو کلا انداخته
کوک: چونشو میگیره و بهش نگاه میکنه.... و حالا که هردمون همدیگرو دوست داریم
اجازشو دارم لیدی؟؟*نیشخند*
ات: نه نه من زیر سن قانونیم
کوک:.....
تدااا پارت جدید🍭🌈
خیلی ممنون که از پارت قبلی حمایت کردید و امیدوارم از این پارت هم حمایت کنید و اینکه تولد جین مبارک🥹🪐 البته یکم با تخیر
و اسلاید دوم (ات) یکی گفته بو که بزارم
شرایط:
۶۰ لایک
بچه ها ناشناس گذاشتم میشه حرف بزنیم🥺🫀؟؟
تو بیومه..
۲۴.۶k
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.