داداش گربه ای پارت فکنم ۴
داداش گربه ای پارت فکنم ۴
از دید مایکی اون بدو بدو از اینجا رفت چیفیو خواست بره دنبالش
مایکی : بزار من میرم دنبالش
دختر بامزه ایه نمیخوام ناراحت باشه از یه طرفم مبارز خوبیه اگه پاش گیر نمیکرد مطمئن برده بود یا حداقل مساوی میکرد قویه ولی در سطح خودش با آموزش خوب میتونه قوی تر سه ا.....اونجاس رفتم و پیشش نشستم
فیو : از اینجا برو
( راستی بچه ها شیپ فیومی مایکیه )
مایکی : چرا اینقدر ناراحتی
( خلاصه حرفاشونو زدن )
وقتی بهش گفتم عضو گنگی تومانه انگار همه چی یادش رفت
مایکی : تو توی دسته ی اولی و خودم اموزشت میدم تا قوی تر بشی
وقتی که اینو گفتم کلا انگار از اینجا رفته بود و اصلا اینجا سیر میکرد
مایکی : فردا به کاپیتان دسته دوم میتسویا میگم لباستو درست کنه به تومان خوش اومدی فیومی ماتسونو
چرا هیچی نمیگه
بلند شدیم
فیو : واقعا داری ......راس میگی
مایکی : ار.....
حرفم با دیدن فیو که داشت میوفتاد سمتم قطع شد گرفتمش بیهوش شده احتمالا از خستگی و شکی که یهو از ناراحتی بیش از حد خوشحال شد اینطور شده گذاشتمش رو کولم و بردمش پیش چیفیو
چیفو : چ.....چه اتفاقی افتاده
مایکی : حالش بد شد فقط جفتتون به تومان اومدید و از فردا به فیو بگو بره بیاد خونه ی سانو تا باهاش تمرین کنم
چیفو : چشم واقعا ازتون ممنون
از دید فیو
وقتی بیدار شدم توی خونه بودم
یهو همه چی یادم اومد
فیو : یعنی الان عضو تومان آخ جوننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
چیفو: ها چی گوشمممممم
ها کنارمو که نگاه کردم چیفیو خواب بود وای نه
چیفو : آخه تو چه مرگته اول که به باجی سان بی احترامی کردی بعدش که پیش مایکی حالت بد شد الانم که اینطوری عربده میزنی چه مرگته میشه بدونم
فیو : برای باجی ببخشید خیلی ناراحت بودم برای مایکی صبر کن چییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
چیفو : د اینقدرررررر ارررربدههههه نزننننننننننننننن
فیو : چ.....چی گفتی پیش مایکی سان حالم بد شد اون منو آورد ؟
چیفو : آره و گفت بری به خونه ی سانو ها
سرمو کردم تو بالشت و از خوشحالی توش داد زدم
از دید مایکی اون بدو بدو از اینجا رفت چیفیو خواست بره دنبالش
مایکی : بزار من میرم دنبالش
دختر بامزه ایه نمیخوام ناراحت باشه از یه طرفم مبارز خوبیه اگه پاش گیر نمیکرد مطمئن برده بود یا حداقل مساوی میکرد قویه ولی در سطح خودش با آموزش خوب میتونه قوی تر سه ا.....اونجاس رفتم و پیشش نشستم
فیو : از اینجا برو
( راستی بچه ها شیپ فیومی مایکیه )
مایکی : چرا اینقدر ناراحتی
( خلاصه حرفاشونو زدن )
وقتی بهش گفتم عضو گنگی تومانه انگار همه چی یادش رفت
مایکی : تو توی دسته ی اولی و خودم اموزشت میدم تا قوی تر بشی
وقتی که اینو گفتم کلا انگار از اینجا رفته بود و اصلا اینجا سیر میکرد
مایکی : فردا به کاپیتان دسته دوم میتسویا میگم لباستو درست کنه به تومان خوش اومدی فیومی ماتسونو
چرا هیچی نمیگه
بلند شدیم
فیو : واقعا داری ......راس میگی
مایکی : ار.....
حرفم با دیدن فیو که داشت میوفتاد سمتم قطع شد گرفتمش بیهوش شده احتمالا از خستگی و شکی که یهو از ناراحتی بیش از حد خوشحال شد اینطور شده گذاشتمش رو کولم و بردمش پیش چیفیو
چیفو : چ.....چه اتفاقی افتاده
مایکی : حالش بد شد فقط جفتتون به تومان اومدید و از فردا به فیو بگو بره بیاد خونه ی سانو تا باهاش تمرین کنم
چیفو : چشم واقعا ازتون ممنون
از دید فیو
وقتی بیدار شدم توی خونه بودم
یهو همه چی یادم اومد
فیو : یعنی الان عضو تومان آخ جوننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
چیفو: ها چی گوشمممممم
ها کنارمو که نگاه کردم چیفیو خواب بود وای نه
چیفو : آخه تو چه مرگته اول که به باجی سان بی احترامی کردی بعدش که پیش مایکی حالت بد شد الانم که اینطوری عربده میزنی چه مرگته میشه بدونم
فیو : برای باجی ببخشید خیلی ناراحت بودم برای مایکی صبر کن چییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
چیفو : د اینقدرررررر ارررربدههههه نزننننننننننننننن
فیو : چ.....چی گفتی پیش مایکی سان حالم بد شد اون منو آورد ؟
چیفو : آره و گفت بری به خونه ی سانو ها
سرمو کردم تو بالشت و از خوشحالی توش داد زدم
۵.۰k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.