چندپارتی نامجون
#چندپارتی_نامجون
پارت ۳
ویو سوجین
در باز شد پدرم وارد شد..شتتتتتت الان چ گوهی بخورم (بچه ها از اون موقعی که سوجین با نامجون ازدواج کرده بخاطر اینکه پدرش از نامجون خوشش نمیومده سوجینو خیلی اذیت میکنه)
پ سوجین: دختره ی هرزه به چه حقی پاتو گذاشتی تو خونه ی من(داد)
سوجین:بغض کردم و برای اینکه گریم نگیره سرمو انداختم پایین و چشمامو بستم
همینطور ک سرم پایین بود سوزش خیلی شدیدی رو صورتم احساس کردم درسته پدرم
بهم سیلی زد💔
سریع در خونه رو باز کردم و رفتم بیرون با سرعت برق گاز میدادم نزدیک بود تصادف کنم ولی خدا رحم کرد
رسیدم خونه رو باز کردم الانا بود ک نامجون برسه... سریع رفتم بالا لباسمو عوض میخواستم بیام بیرون ک چشم خورد تو آینه جای انگشتای بابام رو صورتم کبود شده بود
اومدم میکاپ کنم ک معلوم نشه یهو زنگ در خونه خورد....
خب گایز ادامه پارت بعد
پارت ۳
ویو سوجین
در باز شد پدرم وارد شد..شتتتتتت الان چ گوهی بخورم (بچه ها از اون موقعی که سوجین با نامجون ازدواج کرده بخاطر اینکه پدرش از نامجون خوشش نمیومده سوجینو خیلی اذیت میکنه)
پ سوجین: دختره ی هرزه به چه حقی پاتو گذاشتی تو خونه ی من(داد)
سوجین:بغض کردم و برای اینکه گریم نگیره سرمو انداختم پایین و چشمامو بستم
همینطور ک سرم پایین بود سوزش خیلی شدیدی رو صورتم احساس کردم درسته پدرم
بهم سیلی زد💔
سریع در خونه رو باز کردم و رفتم بیرون با سرعت برق گاز میدادم نزدیک بود تصادف کنم ولی خدا رحم کرد
رسیدم خونه رو باز کردم الانا بود ک نامجون برسه... سریع رفتم بالا لباسمو عوض میخواستم بیام بیرون ک چشم خورد تو آینه جای انگشتای بابام رو صورتم کبود شده بود
اومدم میکاپ کنم ک معلوم نشه یهو زنگ در خونه خورد....
خب گایز ادامه پارت بعد
۸.۰k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.