سیگار شریکی (پارت 3)
یکی محکم زدم تو سر ×.
×چته وحشی
ا/ت:جواب ابلهان خاموشیست
مایکی وارد میشود (حاجی گنگش بالاس)
همه سر خم کردیم
مایکی : امروز عضو جدید داریم اسمش ا/ت هست. ا/ت اولین دختریه که وارد تومان شده.
خلاصه کلی حرف زد درباره ی اینکه میخوایم با والهالا مبارزه کنیم حرف زد.بعد باجی اومد و ...... خودتون قسمت 15 رو دیدید
*پرش زمانی
امروز اولین مبارزمه
خیلی ذوق دارم
بریم بزنیم همه رو جررررر بدیییییییم
والهاا وارد میشود(حاجی گنگش بالاس)
و حملههههههههههههههههههههه
5 دقه هم نشده 12نفر رو نفله کردم
عه او یارو کیه تتوی ببر داره
داره میره سمت باجی سان چاقو دستشه.
ا/ت : باجی سااااااااااااااااااااان
باجی حواسشو جمع کرد و چاقو نخورد با تمام سرعت به اونجا رفتم مایکی گفته بود برای پس گرفتن باجی داریم مبارزه میکنیم. باید از باجی محافظت کنم
با اون پسر تتو ببریه مبارزه کردم
خیلی قوی بود.
آی آخ چقد خوب مبازره میکنه.
ا/ت از شدت درد زیاد بیهوش میشه
*ویو چیفویو
همه چیو دیدم.
دختره جون باجی رو نجاد داد ولی خودش بیهوش شد و در آخر باجی سان چاقو خورد ا/ت رو بلند کردم (براید استایل) بردم گذاشتم یه گوشه که مبارزه تموم شه.
داشتم با یکی مبارزه میکردم که با گوشه ی چشمم ا/ت رو دیدم. د.تا پسر از والهالا بالا سرشون بودن.
یکیشون خم شد و داشت دکمه های ل*ب*ا*ُس ا/ت رو ب*ا*ز میکرد.
با تمام سرعت رفتم سمتشون. اینقدر زدمشون که خون بالا اوردن.
* پرش زمانی به بعد از مبارزه
*ویو نویسنده
ا/ت داره کم کم بیدار میشه .خودشو روی موتور درحال حرکت میبینه. روی راننده تکیه داده بود سعی میکنه خودشو جمع کنه......
×چته وحشی
ا/ت:جواب ابلهان خاموشیست
مایکی وارد میشود (حاجی گنگش بالاس)
همه سر خم کردیم
مایکی : امروز عضو جدید داریم اسمش ا/ت هست. ا/ت اولین دختریه که وارد تومان شده.
خلاصه کلی حرف زد درباره ی اینکه میخوایم با والهالا مبارزه کنیم حرف زد.بعد باجی اومد و ...... خودتون قسمت 15 رو دیدید
*پرش زمانی
امروز اولین مبارزمه
خیلی ذوق دارم
بریم بزنیم همه رو جررررر بدیییییییم
والهاا وارد میشود(حاجی گنگش بالاس)
و حملههههههههههههههههههههه
5 دقه هم نشده 12نفر رو نفله کردم
عه او یارو کیه تتوی ببر داره
داره میره سمت باجی سان چاقو دستشه.
ا/ت : باجی سااااااااااااااااااااان
باجی حواسشو جمع کرد و چاقو نخورد با تمام سرعت به اونجا رفتم مایکی گفته بود برای پس گرفتن باجی داریم مبارزه میکنیم. باید از باجی محافظت کنم
با اون پسر تتو ببریه مبارزه کردم
خیلی قوی بود.
آی آخ چقد خوب مبازره میکنه.
ا/ت از شدت درد زیاد بیهوش میشه
*ویو چیفویو
همه چیو دیدم.
دختره جون باجی رو نجاد داد ولی خودش بیهوش شد و در آخر باجی سان چاقو خورد ا/ت رو بلند کردم (براید استایل) بردم گذاشتم یه گوشه که مبارزه تموم شه.
داشتم با یکی مبارزه میکردم که با گوشه ی چشمم ا/ت رو دیدم. د.تا پسر از والهالا بالا سرشون بودن.
یکیشون خم شد و داشت دکمه های ل*ب*ا*ُس ا/ت رو ب*ا*ز میکرد.
با تمام سرعت رفتم سمتشون. اینقدر زدمشون که خون بالا اوردن.
* پرش زمانی به بعد از مبارزه
*ویو نویسنده
ا/ت داره کم کم بیدار میشه .خودشو روی موتور درحال حرکت میبینه. روی راننده تکیه داده بود سعی میکنه خودشو جمع کنه......
۹.۸k
۱۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.