پارت ۱۱ : عشق و سرنوشت
داشتم شیر موز میخوردم که یهو صدای زنگ خونه باعث شد خنده بچه ها قطع بشه تهیونگ در حالی که یه تیکه توت فرنگی و شکلات تو ی دهنش میزاشت گفت : یعنی العان پشت در کیه ؟؟؟!!!
نامجون : العان من درو باز میکنم و میفهمم
که کیه ...
داشتم بقیه ی شیر موزم رو میخوردم که دیدم یه صدای اشنا میاد سر بلند کردم دیدم بله خودشونن ملکه قلب من میخواستم به تهیونگ بگم که این همون گندم خودمونه ولی دیدم به یه چیزی نگاه دوخته خط نگاهشو دنبال کردم رسیدم به گیسو از حق نگذریم واقعا توی این لباس توت فرنگی خیلی کیوت شده بود ارومم بلند شدم رفتم در گوش تهیونگ گفتم : حلا که درگیر عشق در نگاه اول شده من یا تو
( از زبان تهیونگ )
داشتم یکم شکلات میخوردم که صدایی زنگ خونه باعث تعجب شد نامجون در رو باز کرد تا ببنیم کیه که یهو دوتا خانومم وارد شدن یکیشون که قیافه خیلی کیوتی داشت منو به خودش جذب کرد واییی چقدر توی این لباس با طرح توت فرنگی میدرخشید واقعا خوشگل و ناز بود دلم میخواست برم یه دل سیر بغلش کنم یه لحظه به خودمم اومدم و به خودم گفتم : تهیونگ جمع کن خودت رو زشته اصلا تو چت شد یهو قلبش تند تند زد و گفت نکنه همونی باشه که کوک میگه
نامجون : العان من درو باز میکنم و میفهمم
که کیه ...
داشتم بقیه ی شیر موزم رو میخوردم که دیدم یه صدای اشنا میاد سر بلند کردم دیدم بله خودشونن ملکه قلب من میخواستم به تهیونگ بگم که این همون گندم خودمونه ولی دیدم به یه چیزی نگاه دوخته خط نگاهشو دنبال کردم رسیدم به گیسو از حق نگذریم واقعا توی این لباس توت فرنگی خیلی کیوت شده بود ارومم بلند شدم رفتم در گوش تهیونگ گفتم : حلا که درگیر عشق در نگاه اول شده من یا تو
( از زبان تهیونگ )
داشتم یکم شکلات میخوردم که صدایی زنگ خونه باعث تعجب شد نامجون در رو باز کرد تا ببنیم کیه که یهو دوتا خانومم وارد شدن یکیشون که قیافه خیلی کیوتی داشت منو به خودش جذب کرد واییی چقدر توی این لباس با طرح توت فرنگی میدرخشید واقعا خوشگل و ناز بود دلم میخواست برم یه دل سیر بغلش کنم یه لحظه به خودمم اومدم و به خودم گفتم : تهیونگ جمع کن خودت رو زشته اصلا تو چت شد یهو قلبش تند تند زد و گفت نکنه همونی باشه که کوک میگه
۵.۸k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.