(عشق سرد )پارت 10
جیمین:
ا.ت ....رفته توی کما(با ناراحتی )
تهیونگ:چی؟!؟؟!
جانگکوک:
وقتی اینو شینیدم از حال رفتم
جیمین :
داشتم با تهیونگ درباره ا.ت حرف میزدم که دیدم جانگکوک از حال رفته گفتم:
تهیونگ بیا کمکم کن جانگکوک رو ببریم توی اتاق به پرستارا میگم بهش سرم بزنن
توهم پیشش بمون تا ببینم چیکار میتونم واسه ا.ت بکنم
تهیونگ:
باشه هیونگ مواظبش باش
(ویو دو هفته بعد)
جانگکوک:
الان دوهفته که ا.ت توی کماس
و یورا هم آب شده رفته توی زمین
امروزم مثل همیشه رفتم براش گل خریدم
و رفتم بیمارستان که دیدم جیمین بالا سرش وایساده و چند تا پرستارم دروورش بودن درم قفل بود
خیلی نگران شده بودم
نکنه برای فرشته کوچولوم اتفاقی افتاده باشه
نکنه دیگه هیچوقت نتونم صدای قشنگشو بشنوم
نکنه دیگخ چشم های خوشگلشو باز نکنه (با بغض )(توی دلش)
که جیمین اومد بیرون صورتش ناراحت بود با سرعت برق و باد رفتم پیشش گفتم :
هیونگ ...ا.ت که منو تنها نذاشته نه؟؟؟(با بغض)
جیمین:
متاسم کوک
ولی......
یاع یاع یاع تو خماری بمونین
شرط پارت بعدش
لایک:۱۰
دوستون دارم کامنت و فالو یادتون نره و خوشحالم کنین بای 😍❤️🥺😘
ا.ت ....رفته توی کما(با ناراحتی )
تهیونگ:چی؟!؟؟!
جانگکوک:
وقتی اینو شینیدم از حال رفتم
جیمین :
داشتم با تهیونگ درباره ا.ت حرف میزدم که دیدم جانگکوک از حال رفته گفتم:
تهیونگ بیا کمکم کن جانگکوک رو ببریم توی اتاق به پرستارا میگم بهش سرم بزنن
توهم پیشش بمون تا ببینم چیکار میتونم واسه ا.ت بکنم
تهیونگ:
باشه هیونگ مواظبش باش
(ویو دو هفته بعد)
جانگکوک:
الان دوهفته که ا.ت توی کماس
و یورا هم آب شده رفته توی زمین
امروزم مثل همیشه رفتم براش گل خریدم
و رفتم بیمارستان که دیدم جیمین بالا سرش وایساده و چند تا پرستارم دروورش بودن درم قفل بود
خیلی نگران شده بودم
نکنه برای فرشته کوچولوم اتفاقی افتاده باشه
نکنه دیگه هیچوقت نتونم صدای قشنگشو بشنوم
نکنه دیگخ چشم های خوشگلشو باز نکنه (با بغض )(توی دلش)
که جیمین اومد بیرون صورتش ناراحت بود با سرعت برق و باد رفتم پیشش گفتم :
هیونگ ...ا.ت که منو تنها نذاشته نه؟؟؟(با بغض)
جیمین:
متاسم کوک
ولی......
یاع یاع یاع تو خماری بمونین
شرط پارت بعدش
لایک:۱۰
دوستون دارم کامنت و فالو یادتون نره و خوشحالم کنین بای 😍❤️🥺😘
۴.۲k
۳۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.