تو کیستی که پراکنده در هوای منی
تو کیستی که پراکنده در هوای منی
تنیده ای به وجودم ولی سوای منی
کجای زمزمه هایم ؟ کجای حادثه ای ؟
کجا بجویمت ای جان ، که ناکجای منی
گره زدی به نگاهت کلاف چشم مرا
به این گره زدنت هم ، گره گشای منی
کسی شبیه تو در من ، مرا به دریا برد
رسیده ام به یقین : این که ناخدای منی
سوال کرده ام عمری : چرا ؟ چرا ؟ و اینک
تویی ، که پاسخ صدها چرا چرای منی
ولی سوال بدون جواب مانده ی من :
تو ای غریبه که هستی ، که آشنای منی
تنیده ای به وجودم ولی سوای منی
کجای زمزمه هایم ؟ کجای حادثه ای ؟
کجا بجویمت ای جان ، که ناکجای منی
گره زدی به نگاهت کلاف چشم مرا
به این گره زدنت هم ، گره گشای منی
کسی شبیه تو در من ، مرا به دریا برد
رسیده ام به یقین : این که ناخدای منی
سوال کرده ام عمری : چرا ؟ چرا ؟ و اینک
تویی ، که پاسخ صدها چرا چرای منی
ولی سوال بدون جواب مانده ی من :
تو ای غریبه که هستی ، که آشنای منی
۱.۶k
۱۲ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.