آلوده ام به تو
آلودهام به تو
مثل چشمانت به خواب
مثل هوای تهران به ریزگرد و غبار
محکومم به تو
مثل بیچارهای به سرنوشت
زندانی به حبس ابد
گرفتارم به تو
مثل موهای بلند زنی در دستهای باد
و تن مردی زیر فشار کار
دچارم به تو
مثل مادرت به بیماریاش
تو به دیوانگیات
بیمارم به تو
مثل خودم به چشمهایت
خودم به آغوشت
بیمارم به تو
مثل خودم به خودت...
مثل چشمانت به خواب
مثل هوای تهران به ریزگرد و غبار
محکومم به تو
مثل بیچارهای به سرنوشت
زندانی به حبس ابد
گرفتارم به تو
مثل موهای بلند زنی در دستهای باد
و تن مردی زیر فشار کار
دچارم به تو
مثل مادرت به بیماریاش
تو به دیوانگیات
بیمارم به تو
مثل خودم به چشمهایت
خودم به آغوشت
بیمارم به تو
مثل خودم به خودت...
۵۹۸
۱۰ آبان ۱۴۰۳