⁵دقیقه تا مرگ

⁵دقیقه تا مرگ
pt⁹
راوی:
ات خسته شده بود از جان برای همین به جیمین گفت
*من میذم دستشویی و میام
-اوم باشه برو و زود بیا
*باشه

ات بلند شد و رفت سمت دستشویی همون موقع جان از قصد مشر.وب رو ریخت روی لباس خودش و گفت
~اههه لباسم
بعدشم سریع بلند شد و رفت

ات داشت می اومد بیرون که یهو یمی هولش داد و ات خورد زمین
و بله اون جان تخم مرغی بود
جان دست ات رو گرفت و بلندش کرد و
گفت
~بالاخره
یهو زیپ لباس ات رو پاره کرد
و ات با لگد هلش داد و جان بلند شد و
به سمت ات حمله ور شد و گفت

~منو میزنی عوضی
.
.
.
جیمین خیلی نگران شده بود چون هنوز ات نیومده بود برای همین به سمت دستشویی رفت و نزدیک های دستشویی صدای ات رو شنید و دوید به سمت صدا با چیزی که دید خون جلوی چشماشو گرفته بود(نه کاری نکرد فقط ات داشت مقاومت میکرد که کاری نکنه)
یهو جانو کشید عقب و شروع کرد به زدنش
ات ترسیده بود همون موقع سویون متوجه شد جیمین و ات نیستن برای همین به بقیه خبر داد و اومدن وسط مهمونی تا جیمین و ات رو پیدا کنن
جونگ هی تا صدایی از دست شویی شنید سریع با بادیگارد ها اومدن و دیدن جیمین داره جانو میزنه بزور جیمین رو جدا کردن که جانو نزنه
همه مثل ملخ ریخته بودن دم دستشویی
جیمین سریع کتشو پوشوند بغل ات و گفت

-نترس من اینجام باشه(ات رو بغل میکنه

جیمین سریع به جونگ هی میگه

-این عوضی رو زندانی کنید و شکنجه اش بدین اما نکشیدش

بعدشم ات رو میبره و سوار ماشین میشن
جیمین دست ات رو گرفته
برای همین فهمید ات دستش داره میلرزه
اروم به ات گفت
-بهت گفتم نترس باشه؟
الان من پیش توام خوب؟
*باشه(ات یهو زد زیر گریه

جیمین سریع صوذت ات رو گرفت و گفت

-هیس گریه نکن (اروم اشک های ات رو پاک میکنه
*جیمین اگه دیر میرسیدی چی؟
-باشه گریه نکن
قول میدم دیگه این اتفاق نیافته
حالا اروم باش خوب؟
اروم باش
*اوهوم

ات اروم شد و وقتی رسیدن عمارت جیمین دست ات رو گرفت و باهم رفتن تو اتاق جیمین

جیمین به ات گفت

-ات
*بله
-بهت قول میدم هیچ کس به غیر من کاری باهات نمیکنه😂
*توام حق نداری
-فکر کنم یادت رفته از اون شب تو دیگه مال من شدی
*من مال تو نیستم
-هستی تو مال منی
اینو یادت باشه
بیب (بممممو
*من مال خودمم
-پس بزار بهت ثابت کنم مال منی

یهو جیمین ل.باشو میزاره روی ل.ب های ات و یه پوزخند میزنه و بعد پنج مین از ات جدا میشه
-دیدی تو مال منی
این ل.بات این بدنت هرچی داری مال منه



حمایت🖤