One Sided Love
One Sided love
Part 7
منشی اومد بگیرتم که دستش محکم خورد تو شکمم و از درد زیاد از حال رفتم..
بیدار شدم..
ا/ت: اینجا کجاس
جونگکوک:بیمارستان
ا/ت:مگه چیشده,هی واستا عقب تا نکشتمت خائن
جونگکوک:آها اونوقت چرا باید بکشیم؟
ا/ت:بهم خیانت کردی
جونگکوک:هی ا/ت تو نفهمیدی که من برا هوس باهات بودم؟
ا/ت:خفه شو مردیکه,من دوست داشتم کثافت,چرا جواب عشقمو اینجوری دادی؟هعی خدا اون معشوقه ای که قرار بود داشته باشیم این بود؟هع واقعا ازت ممنون که اینقدر خوب بفکرمی,این مرلین رو من فقط گیربیارم
جونگکوک:مرلین؟مرلین کیه دیگه؟
ا/ت:واست مهمه که کی باشه؟
جونگکوک:اوکی,عا راستی بچه سقط شده
ا/ت:خب خاک بر سر همتون
جونگکوک:اینقد برات راحت بود؟
ا/ت:آره همینقدری که شکست دل من برای تو راحت بود
جونگکوک:ولی الان پای ی انسان درمیون بود
ا/ت:خب که چی؟واست مهمه؟خب سقط شد که شد میگی باید چیکار کنم؟اهمیتی داره؟
جونگکوک:تو واقعا خنگی
ا/ت:عاو خیلیم عالی
جونگکوک:واقعا,ولی ببین من قبل تو با هزاران نفر بودم و بعد تو هم بودم, خودت دقت نکردی که برای چی جلوی بار بودم؟پس تعجبی نداره که امروز چیکار کردم
ا/ت:عاوووو واقعا ی نمیگم چی به تمام معنایی,هعییییی خداااا اون مرلین فلک زده رو برگردوننننن آخه دیگه کی میشه گندش بزنن این شانس مارو یعنی تف تو این زندگی ای خاک با این عاشق شدنمون ینی خاااعککک
جونگکوک:مرلین کیه نگفتی
ا/ت:چ اهمیتی داره
جونگکوک:هیچی
ا/ت:خب پس فاک عاپ,ببین جناب جئون خودتو برای مرگ آماده کن و هر غلطی نکردی هر ..ی نخوردی بخور فردا بیا خونه من تکلیفتو مشخص میکنم
جونگکوک:مثلاً میخوای چیکار کنی
ا/ت:میبینی
...
ویو کوک(داخل خونهی کوک تو اتاقش رو تخت) :
جونگکوک:هففففف این دختره چقد خونسرده ولی خب چقد باحال رفتار میکنه
جونگکوک:این مرلین کیه که اینقدر ازش میگه؟
جونگکوک:مثلا گیرم من فردا رفتم,ی دختر میتونه چیکار کنه مثلا
از این فکارا اومدم بیرون
جونگکوک:هی کوک بگیر بخواب این فکرای مسخره چیه میکنی اون دختر هم پس بقیه دخترایی که زیرت بودن
بعد15مین..
جونگکوک:هعی خوابم نمیبره,چرا ی شبو نمیتونم بدون یکی بگذرونم,هعی مرد باید عادت کنی وگرنه بخوای با این روند پیش بری ورشکست میشی
جونگکوک:اوکی واقعا خوابم نمیاد
راه افتادم سمت خونه ا/ت...
...(رسید خونه ا/ت)
جونگکوک:چرا فقط ی لامپ خونش روشنه یا همشو روشن میزاشت یا همون یکی اضافی بود که خاموش نکرده
رفتم از پنجره نگاه کردم دیدم رو زمین افتاده دستش زخمه و خونی و دورش خون ریخته و چشاش بستس..در باز بود سریع رفتم داخل..
تعجب کردم..این ا/تست؟..چرا اینجوری شده...
Part 7
منشی اومد بگیرتم که دستش محکم خورد تو شکمم و از درد زیاد از حال رفتم..
بیدار شدم..
ا/ت: اینجا کجاس
جونگکوک:بیمارستان
ا/ت:مگه چیشده,هی واستا عقب تا نکشتمت خائن
جونگکوک:آها اونوقت چرا باید بکشیم؟
ا/ت:بهم خیانت کردی
جونگکوک:هی ا/ت تو نفهمیدی که من برا هوس باهات بودم؟
ا/ت:خفه شو مردیکه,من دوست داشتم کثافت,چرا جواب عشقمو اینجوری دادی؟هعی خدا اون معشوقه ای که قرار بود داشته باشیم این بود؟هع واقعا ازت ممنون که اینقدر خوب بفکرمی,این مرلین رو من فقط گیربیارم
جونگکوک:مرلین؟مرلین کیه دیگه؟
ا/ت:واست مهمه که کی باشه؟
جونگکوک:اوکی,عا راستی بچه سقط شده
ا/ت:خب خاک بر سر همتون
جونگکوک:اینقد برات راحت بود؟
ا/ت:آره همینقدری که شکست دل من برای تو راحت بود
جونگکوک:ولی الان پای ی انسان درمیون بود
ا/ت:خب که چی؟واست مهمه؟خب سقط شد که شد میگی باید چیکار کنم؟اهمیتی داره؟
جونگکوک:تو واقعا خنگی
ا/ت:عاو خیلیم عالی
جونگکوک:واقعا,ولی ببین من قبل تو با هزاران نفر بودم و بعد تو هم بودم, خودت دقت نکردی که برای چی جلوی بار بودم؟پس تعجبی نداره که امروز چیکار کردم
ا/ت:عاوووو واقعا ی نمیگم چی به تمام معنایی,هعییییی خداااا اون مرلین فلک زده رو برگردوننننن آخه دیگه کی میشه گندش بزنن این شانس مارو یعنی تف تو این زندگی ای خاک با این عاشق شدنمون ینی خاااعککک
جونگکوک:مرلین کیه نگفتی
ا/ت:چ اهمیتی داره
جونگکوک:هیچی
ا/ت:خب پس فاک عاپ,ببین جناب جئون خودتو برای مرگ آماده کن و هر غلطی نکردی هر ..ی نخوردی بخور فردا بیا خونه من تکلیفتو مشخص میکنم
جونگکوک:مثلاً میخوای چیکار کنی
ا/ت:میبینی
...
ویو کوک(داخل خونهی کوک تو اتاقش رو تخت) :
جونگکوک:هففففف این دختره چقد خونسرده ولی خب چقد باحال رفتار میکنه
جونگکوک:این مرلین کیه که اینقدر ازش میگه؟
جونگکوک:مثلا گیرم من فردا رفتم,ی دختر میتونه چیکار کنه مثلا
از این فکارا اومدم بیرون
جونگکوک:هی کوک بگیر بخواب این فکرای مسخره چیه میکنی اون دختر هم پس بقیه دخترایی که زیرت بودن
بعد15مین..
جونگکوک:هعی خوابم نمیبره,چرا ی شبو نمیتونم بدون یکی بگذرونم,هعی مرد باید عادت کنی وگرنه بخوای با این روند پیش بری ورشکست میشی
جونگکوک:اوکی واقعا خوابم نمیاد
راه افتادم سمت خونه ا/ت...
...(رسید خونه ا/ت)
جونگکوک:چرا فقط ی لامپ خونش روشنه یا همشو روشن میزاشت یا همون یکی اضافی بود که خاموش نکرده
رفتم از پنجره نگاه کردم دیدم رو زمین افتاده دستش زخمه و خونی و دورش خون ریخته و چشاش بستس..در باز بود سریع رفتم داخل..
تعجب کردم..این ا/تست؟..چرا اینجوری شده...
۷.۴k
۰۸ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.