دختر فراموش شده part 25
دختر فراموش شده
پارت 25
بطرز وحشتناکی داشتم دیوونه میشدم انگار دنیا رو رسرم اوار شده بود تمام وقتایی که خودمو با هانا و بچه تصور میکردم ... تمام وقتایی که دلم برا هانا اون بچه تنگ میشد ... چی شد ؟! باد هوا بود ¿
زبونم بند اومده بود نمیدونستم عصبانیم ... شاکیم ... دیوونه شدم ...چمه
صورت هانا رو قاب کردم و با نفس نفس گفتم
+ چی داری میگیییی ؟ ( با داد )
لبخند هانا محو شد
- فکر کردی کی هستی که به من میگی بچمو نگه دادم یا نه ها ؟
یقشو گرفتم
+ روانی تا یه ماه پیش که بخاطر پیشنهاد سقدش قاتل صدام میزدی !
- من نمیخام بچه ای داشته باشم که همچین پدر بی مسئولیتی داشته باشه
+ بهت گفتم بهش فکر میکنممم نگفتم صد در صد قراره سقدش کنی !
- خوب فکراتو کردی ؟
صدام پائین تر اومد
+ ولی من اون بچه رو میخاستم ... میخاستم خودمون بزرگش کنیم
هانا روی زمین نشست و زانو زد
و شروع به جیغ زدن کرد و با دستش موهاشو میکشید !
- دروغ میگییییی ... مث سگ دروغ میگیییی
+ اون بچه منم بووود بفهم این که تو شکم تو بود دلیل نمیشه فقط بچه تو باشه !
بلند شد ... و با لحن طلبکارانه ای گفت
- دلم خاستتت دلم خاست بکشمش ...
دوباره داد زد
- دلممم خاستت ...
- تو که میخاستی بمیرهههه
- تو که میخاستی سر به تن من و اون بچه نباشه چی شد ؟
- رفتی امریکا هوا برت داشته برگشتی میگی میخامش ؟
- اصن چیه ؟ بچه میخای ؟ برو کلی هرزه تو خیابونه دو هزار بده بش برات چار قلو میاره اختیارشم کامل با تو....
سیلی زدم تو گوشش که باعث شد حرفشو ادامه نده اگرچه بعدش پشیمون شدم ولی لازم بود ...
+ اصلا به جهنم دیگه اگه خودتم بمیری برام مهم نیست ...
سخت بود این حرفو بزنم ولی دیگه راهی برام نزاشته بود
صورت سرخ شدشو که نود درجه چرخیده بود برگردوند:
- هه چیه عوض شدی ؟ میگفتی مال توعم ... میگفتی دوستم داری ... میگفتی میخای باهام ازدواج کنی ... چی شد جناب پارک مگه همه اینا رو در عوض اینکه بچه رو سقد کنم نگفته بودی ؟سیلی میزنی ¿
+ بهتتت گفتم میخام دربارش فک کنم چرا هیچوقت به حرفام گوش نمیدی ؟
- تو خیلی چیزا گفتی...من خیلی صبر کردم تمام تلاشمو کردم تا داشنگاه سئول قبول شم بیام پیش تو
بغض کرده بود... بغضش ترکید ...
و با گریه زار میزد
- عاره میخاستم قبول شم بیام پیش تو ... میخاستم بیام سئول پارک جیمینی که عاشقم بودو ببینم ... اما در عوض چی دیدم ؟! پارک جیمینی که نه تنها دیگه عاشقم نبود بلکه دیگه حتی منو یادش نمیومد ...
فک میکنی چی شد ؟چقد ضربه خوردم ؟ ... تو خودتو بزار جای من اومدی به من میگی بچه رو بنداز ... بعد از امریکا برگردی بگی نه من میخاستمش مگه چیپسه ها؟ ...اگه فقط یه بار دیگه برگردم به سه سالگی ... هرگز دوباره باهات اشنا نمیشدم ....
+ ولی اگه من برگردم به عقب هرگز اون حرفا رو بهت نمیزدم ( قضیه انداختن بچه رو میگه ) ... حتی اگه دوست داشتن تو تنها اشتباه من بوده باشه دوباره همون اشتباهو تکرار میکنم ... اما تو... تو ... الان یه هیولایی!
+ هیولایی که از نفرت و عقده پره ! ...
بغلش کردم
+ اشتباه از من بود اما تو الان کاری کردی که قابل بخشش نیست...
کمی بعد از بغلم. بیرونش اوردم
- تو منو میخای یا بچه رو ؟
+ من هانای قبلی رو میخام ... هانایی که فکر میکرد این کار جرمه! همین
- من قرار نیست چیزی که تو میخای باشم !
+ خوبه چون منم قرار نیست دیگه کنارت بمونم ... بیا تمومش کنیم !
سری تکون داد
- هوم خوبه !
چند قدم به سمتش برداشتم و برای اخرین بار لبهام رو روی لبهاش قرار دادم ... این اخرین باری بود که لبهاشو میچشیدم ...
پایان :)
.
.
.
.
اراااام فوش ندین اسکولتون کردم تموم نشد 😂
پارت 25
بطرز وحشتناکی داشتم دیوونه میشدم انگار دنیا رو رسرم اوار شده بود تمام وقتایی که خودمو با هانا و بچه تصور میکردم ... تمام وقتایی که دلم برا هانا اون بچه تنگ میشد ... چی شد ؟! باد هوا بود ¿
زبونم بند اومده بود نمیدونستم عصبانیم ... شاکیم ... دیوونه شدم ...چمه
صورت هانا رو قاب کردم و با نفس نفس گفتم
+ چی داری میگیییی ؟ ( با داد )
لبخند هانا محو شد
- فکر کردی کی هستی که به من میگی بچمو نگه دادم یا نه ها ؟
یقشو گرفتم
+ روانی تا یه ماه پیش که بخاطر پیشنهاد سقدش قاتل صدام میزدی !
- من نمیخام بچه ای داشته باشم که همچین پدر بی مسئولیتی داشته باشه
+ بهت گفتم بهش فکر میکنممم نگفتم صد در صد قراره سقدش کنی !
- خوب فکراتو کردی ؟
صدام پائین تر اومد
+ ولی من اون بچه رو میخاستم ... میخاستم خودمون بزرگش کنیم
هانا روی زمین نشست و زانو زد
و شروع به جیغ زدن کرد و با دستش موهاشو میکشید !
- دروغ میگییییی ... مث سگ دروغ میگیییی
+ اون بچه منم بووود بفهم این که تو شکم تو بود دلیل نمیشه فقط بچه تو باشه !
بلند شد ... و با لحن طلبکارانه ای گفت
- دلم خاستتت دلم خاست بکشمش ...
دوباره داد زد
- دلممم خاستت ...
- تو که میخاستی بمیرهههه
- تو که میخاستی سر به تن من و اون بچه نباشه چی شد ؟
- رفتی امریکا هوا برت داشته برگشتی میگی میخامش ؟
- اصن چیه ؟ بچه میخای ؟ برو کلی هرزه تو خیابونه دو هزار بده بش برات چار قلو میاره اختیارشم کامل با تو....
سیلی زدم تو گوشش که باعث شد حرفشو ادامه نده اگرچه بعدش پشیمون شدم ولی لازم بود ...
+ اصلا به جهنم دیگه اگه خودتم بمیری برام مهم نیست ...
سخت بود این حرفو بزنم ولی دیگه راهی برام نزاشته بود
صورت سرخ شدشو که نود درجه چرخیده بود برگردوند:
- هه چیه عوض شدی ؟ میگفتی مال توعم ... میگفتی دوستم داری ... میگفتی میخای باهام ازدواج کنی ... چی شد جناب پارک مگه همه اینا رو در عوض اینکه بچه رو سقد کنم نگفته بودی ؟سیلی میزنی ¿
+ بهتتت گفتم میخام دربارش فک کنم چرا هیچوقت به حرفام گوش نمیدی ؟
- تو خیلی چیزا گفتی...من خیلی صبر کردم تمام تلاشمو کردم تا داشنگاه سئول قبول شم بیام پیش تو
بغض کرده بود... بغضش ترکید ...
و با گریه زار میزد
- عاره میخاستم قبول شم بیام پیش تو ... میخاستم بیام سئول پارک جیمینی که عاشقم بودو ببینم ... اما در عوض چی دیدم ؟! پارک جیمینی که نه تنها دیگه عاشقم نبود بلکه دیگه حتی منو یادش نمیومد ...
فک میکنی چی شد ؟چقد ضربه خوردم ؟ ... تو خودتو بزار جای من اومدی به من میگی بچه رو بنداز ... بعد از امریکا برگردی بگی نه من میخاستمش مگه چیپسه ها؟ ...اگه فقط یه بار دیگه برگردم به سه سالگی ... هرگز دوباره باهات اشنا نمیشدم ....
+ ولی اگه من برگردم به عقب هرگز اون حرفا رو بهت نمیزدم ( قضیه انداختن بچه رو میگه ) ... حتی اگه دوست داشتن تو تنها اشتباه من بوده باشه دوباره همون اشتباهو تکرار میکنم ... اما تو... تو ... الان یه هیولایی!
+ هیولایی که از نفرت و عقده پره ! ...
بغلش کردم
+ اشتباه از من بود اما تو الان کاری کردی که قابل بخشش نیست...
کمی بعد از بغلم. بیرونش اوردم
- تو منو میخای یا بچه رو ؟
+ من هانای قبلی رو میخام ... هانایی که فکر میکرد این کار جرمه! همین
- من قرار نیست چیزی که تو میخای باشم !
+ خوبه چون منم قرار نیست دیگه کنارت بمونم ... بیا تمومش کنیم !
سری تکون داد
- هوم خوبه !
چند قدم به سمتش برداشتم و برای اخرین بار لبهام رو روی لبهاش قرار دادم ... این اخرین باری بود که لبهاشو میچشیدم ...
پایان :)
.
.
.
.
اراااام فوش ندین اسکولتون کردم تموم نشد 😂
۶۶.۶k
۱۶ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.