به بزم از همنشینانت ندارم رشک میدانم

به بزم از هم‌نشینانت ندارم رشک، می‌دانم
که نگْذارد تماشای تو جانِ آگَهی آنجا...!
#شانی_تکلو
دیدگاه ها (۸)

مانند جام مِی که به گردش فتد به بزم...صد جا دلم زدست ِتو نام...

دِگر درمانِ دردش دیر شد دل #شهریار

بی تو شهریورِ من نسخه ای از پاییز استسی و یک روز قرار است که...

دوستی فصل قشنگیست پر از لاله سرخدوستی تلفیق شعور من و توستدو...

اگر عشقت به جای جان ندارمبه زلف کافرت ایمان ندارمچو گفتی ننگ...

آقا جان در وصف دوست داشتن تو نمی دانم چه بگویم... :

گرچه دورم زتو و، هیچ ندارم به تو راه‌‌گوش کن در تپش قلب تو پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط