رمان عشق مثلث ادامه پارت ۶۵
تو ماشین بودیم که یاد حرف مینهو سر سفره افتادم
+جیمین
_بله
+مینهو سر سفره میخواست یه چی بگه تو از قصد
_ارع
برگشتم طرفش
+چرا؟
_چون اون نباید تورو با اسم کوچکت شدا کنه
+من باید بگم چجور صدام کنه
_منم باید راضی باشم چجور صدات کنه یا استاد میگه یا میس پارک
+چی؟
_همین که گفتم
+جیمین ولی تو دیگه حیلی زیاد روی میکنی
چیزی نگفت و به رانندگیش ادامه داد.....رسیدیم خونه منم رفتم اتاق و خوابیدم که جیمینم اومد...
+جیمین
_بله
+مینهو سر سفره میخواست یه چی بگه تو از قصد
_ارع
برگشتم طرفش
+چرا؟
_چون اون نباید تورو با اسم کوچکت شدا کنه
+من باید بگم چجور صدام کنه
_منم باید راضی باشم چجور صدات کنه یا استاد میگه یا میس پارک
+چی؟
_همین که گفتم
+جیمین ولی تو دیگه حیلی زیاد روی میکنی
چیزی نگفت و به رانندگیش ادامه داد.....رسیدیم خونه منم رفتم اتاق و خوابیدم که جیمینم اومد...
۶.۸k
۲۹ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.