(پارت 43) .I wish I never saw it
ت ا: من....... میخورم(خودتون هرچی دوس دارید فکر کنین)
جیمین: منم......
گارسون تعظیم کرد رفت
ت ا: جیمین؟
جیمین: جانم
ت ا: به نظرت جنسیت بچه چیه؟ دوست داری بچه چی باشه؟
جیمین: نمیدونم... دوست دارم پسر باشه... تو چی دوست داری؟
ت ا: راستش نمیدونم برام فرقی نداره هرچی بود.... فقط سالم باشه
برق چشماش نشون میداد از حرفم خوشش اومد گارسون اومد حرفمون نصفه موند شروع کردیم غذا خوردن بعد اینکه غذامون تموم شد
جیمین پولو گذاشت لای منو کتشو درست کرد دستشو گذاشت پشت کمرم سمت در هدایتم کرد
وایسادیم تا ماشینو بیارن بعد پنج دقیقه ماشین جلوی پامون ترمز کرد پیش خدمت پیاده شد دستشو با احترام سمته در گرفت تا جیمین سوارشه جیمین اول در سمت منو باز کرد سوار شدم خودشم سوار شد ساعت دو بود یک ساعت وقت بود راهو دیدم راه خونه نبود
ت ا: جیمین کجا میریم
جیمین: میریم دور بزنیم تا ساعت سه شه
توراه وایساد سه تا بستنی گرفت فکر کردم دوتاش ماله منه همینم شد بعد کمی دور زدن جلوی کلینیک وایساد پیاده شیدم رفتیم تو جیمینم رفت ببینه نوبته من کیه
نشستم رو صندلی جیمین وایساده بود کنارم خالی بود ولی ننشست
ت ا: جیمین چرا نمیشینی؟
جیمین: عزیزم صندلی برای خانومای بارداره مثل توعه(بچم چه با ملاحضس🥲)
از طرز فکرش خوشم امد تو دلم بهش افتخار میکردم بعده 15دقیقه نوبت ما شد جیمین کمکم کرد بلندشم رفتیم تو
دکتر: سلام.. خوش اومدید... چند ماهه بارداری عزیزم
لایک
کامنت
جیمین: منم......
گارسون تعظیم کرد رفت
ت ا: جیمین؟
جیمین: جانم
ت ا: به نظرت جنسیت بچه چیه؟ دوست داری بچه چی باشه؟
جیمین: نمیدونم... دوست دارم پسر باشه... تو چی دوست داری؟
ت ا: راستش نمیدونم برام فرقی نداره هرچی بود.... فقط سالم باشه
برق چشماش نشون میداد از حرفم خوشش اومد گارسون اومد حرفمون نصفه موند شروع کردیم غذا خوردن بعد اینکه غذامون تموم شد
جیمین پولو گذاشت لای منو کتشو درست کرد دستشو گذاشت پشت کمرم سمت در هدایتم کرد
وایسادیم تا ماشینو بیارن بعد پنج دقیقه ماشین جلوی پامون ترمز کرد پیش خدمت پیاده شد دستشو با احترام سمته در گرفت تا جیمین سوارشه جیمین اول در سمت منو باز کرد سوار شدم خودشم سوار شد ساعت دو بود یک ساعت وقت بود راهو دیدم راه خونه نبود
ت ا: جیمین کجا میریم
جیمین: میریم دور بزنیم تا ساعت سه شه
توراه وایساد سه تا بستنی گرفت فکر کردم دوتاش ماله منه همینم شد بعد کمی دور زدن جلوی کلینیک وایساد پیاده شیدم رفتیم تو جیمینم رفت ببینه نوبته من کیه
نشستم رو صندلی جیمین وایساده بود کنارم خالی بود ولی ننشست
ت ا: جیمین چرا نمیشینی؟
جیمین: عزیزم صندلی برای خانومای بارداره مثل توعه(بچم چه با ملاحضس🥲)
از طرز فکرش خوشم امد تو دلم بهش افتخار میکردم بعده 15دقیقه نوبت ما شد جیمین کمکم کرد بلندشم رفتیم تو
دکتر: سلام.. خوش اومدید... چند ماهه بارداری عزیزم
لایک
کامنت
۱۱۱.۶k
۰۴ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.