رفتم خونه سه بار
رفتم خونه سه بار
پرونده شیومین رو خوندم انگار اون وسط یه چیز درست نبود
رفتم پیش آپا گفتم : آپا پرونده شیومین شبیه پرونده چانگمین نیست ؟
آپا پرونده رو از من گرفت نیم ساعت پرونده رو دقیق خوند
آپا گفت: یونگ سوک این دقیقا پرونده چانگمین هست که هفت سال پیش من وکیلش بودم
گفتم : آپا چرا چانگمین مرد ؟
آپا گفت : داشت پروندش درست پیش میفرست داشتم کم کم به این میرسیدم که چانگمین
لی جونگی رو نکشده
ولی یهو همه چی عوض شد
گفتم: آپا یعنی چی!؟
آپا گفت : چانگمین خودش توی دادگاه قبول کرد که لی جونگی رو کشته
من بعد از این موضوع خیلی به فکر فرو رفتم
هر چقدر فکر میکردم یه چیز درست نبود
شیومین چپ دست بود ولی وقتی دودوهی رو دیدن و شیومین همون جا افتاده بود چاقو تو دست راستش بود
این موضوع خیلی برام مهم شده بود چون میخواستم کس دیگه ای اشتباه کشته نشه
پارت سوم🙃
#رمان
پرونده شیومین رو خوندم انگار اون وسط یه چیز درست نبود
رفتم پیش آپا گفتم : آپا پرونده شیومین شبیه پرونده چانگمین نیست ؟
آپا پرونده رو از من گرفت نیم ساعت پرونده رو دقیق خوند
آپا گفت: یونگ سوک این دقیقا پرونده چانگمین هست که هفت سال پیش من وکیلش بودم
گفتم : آپا چرا چانگمین مرد ؟
آپا گفت : داشت پروندش درست پیش میفرست داشتم کم کم به این میرسیدم که چانگمین
لی جونگی رو نکشده
ولی یهو همه چی عوض شد
گفتم: آپا یعنی چی!؟
آپا گفت : چانگمین خودش توی دادگاه قبول کرد که لی جونگی رو کشته
من بعد از این موضوع خیلی به فکر فرو رفتم
هر چقدر فکر میکردم یه چیز درست نبود
شیومین چپ دست بود ولی وقتی دودوهی رو دیدن و شیومین همون جا افتاده بود چاقو تو دست راستش بود
این موضوع خیلی برام مهم شده بود چون میخواستم کس دیگه ای اشتباه کشته نشه
پارت سوم🙃
#رمان
۳۱۰
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.