نام فیک = دوست پسر روانی من
نام فیک = دوست پسر روانی من
پارت = ۱۸
کوک : میشه بریم هتل؟
ات : غرق دیدن چشماش شده بودم.
کوک : ا.ت؟
خرگوشم؟
خوبی؟
ات : با صداش به خودم اومدم
ها عاها اره خوبم بریم
جونگکوک با کمک ات بلند شد و ی تاکسی گرفتن و رفتن هتل
ات : بهتری؟
کوک : اره خوبم راستی اون ک...
ات پرید وسط حرفش چون نمیخواست بگه که اون دوست پسر
قبلیش بوده وگر نه به گا رفته بود
آخ... بمیرم ببخشید
کوک : عه نشنوم دیگه این کلمه رو بگیا
من میرم دوش بگیرم بیا باهم بریم
ات : کوک تو نباید بری حموم وگر نه زخمت چرک میکنه و به فاخ
میره
کوک : هیش
میدونی چقد لجبازم
ات : عوف باشه لبخند ملیح
جونگکوک و ات رفتن حموم و بعد نیم ساعت اومدن بیرون و با
ی حوله روی تخت دراز کشیدن
) منحرف نشید کاری نکردن
) اهممممم)
کوک : بیبی
ات : هوم؟
کوک : مال من باش
ات : هستم
سرمو آوردم نزدیک و به چشماش خیره شدم
کوک : به گردنش زل زدم
ات : به چی نگا میکنی؟
کوک : سرمو اوردم جلو تر و بوسیدمش دستام دور کمرش بود
ات : دوست نداشتم همراهی کنم اما دست خودم نبود دستام رو
گردنش بود انگار انگار واقعا عاشقش شدم یا شیطان اگه بفهمه پر ... بود. نیستم و دروغ گفتم ۱۰ برابر به گام
میده
کوک : از لبهای بهشتی ات جدا سدم
مثل اینکه امشب میخوایم خوش بگذرونیم
ات : من...
کوک : هیش
میدونم عادت نیستی
ات : ب... بخشید
کوک : نمیبخشم
نمیتونم این عروسک دست نخورده رو دست نزم
متأسفام امشب پاره ای
جونگکوک اروم حوله خودش و ات رو در آورد و خیلی وحشیانه
روی گردن ات کریس مارک میزاشت که...
پارت = ۱۸
کوک : میشه بریم هتل؟
ات : غرق دیدن چشماش شده بودم.
کوک : ا.ت؟
خرگوشم؟
خوبی؟
ات : با صداش به خودم اومدم
ها عاها اره خوبم بریم
جونگکوک با کمک ات بلند شد و ی تاکسی گرفتن و رفتن هتل
ات : بهتری؟
کوک : اره خوبم راستی اون ک...
ات پرید وسط حرفش چون نمیخواست بگه که اون دوست پسر
قبلیش بوده وگر نه به گا رفته بود
آخ... بمیرم ببخشید
کوک : عه نشنوم دیگه این کلمه رو بگیا
من میرم دوش بگیرم بیا باهم بریم
ات : کوک تو نباید بری حموم وگر نه زخمت چرک میکنه و به فاخ
میره
کوک : هیش
میدونی چقد لجبازم
ات : عوف باشه لبخند ملیح
جونگکوک و ات رفتن حموم و بعد نیم ساعت اومدن بیرون و با
ی حوله روی تخت دراز کشیدن
) منحرف نشید کاری نکردن
) اهممممم)
کوک : بیبی
ات : هوم؟
کوک : مال من باش
ات : هستم
سرمو آوردم نزدیک و به چشماش خیره شدم
کوک : به گردنش زل زدم
ات : به چی نگا میکنی؟
کوک : سرمو اوردم جلو تر و بوسیدمش دستام دور کمرش بود
ات : دوست نداشتم همراهی کنم اما دست خودم نبود دستام رو
گردنش بود انگار انگار واقعا عاشقش شدم یا شیطان اگه بفهمه پر ... بود. نیستم و دروغ گفتم ۱۰ برابر به گام
میده
کوک : از لبهای بهشتی ات جدا سدم
مثل اینکه امشب میخوایم خوش بگذرونیم
ات : من...
کوک : هیش
میدونم عادت نیستی
ات : ب... بخشید
کوک : نمیبخشم
نمیتونم این عروسک دست نخورده رو دست نزم
متأسفام امشب پاره ای
جونگکوک اروم حوله خودش و ات رو در آورد و خیلی وحشیانه
روی گردن ات کریس مارک میزاشت که...
۴۸۱
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.