این که از عشق تو فرمان ببرم شیرین است
این که از عشق تو فرمان ببرم شیرین است
سالم از معرکه اش جان ببرم شیرین است
افتخاریست که مهمان من و خانه شوی
قبل تو آینه قرآن ببرم شیرین است
مثل گرگی زده ام در رمه ی آغوشت
رمه را با دل چوپان ببرم شیرین است
گونه هایت که دو سیب است ، لبت طعم هلو
هر یکی را سر قلیان ببرم شیرین است
شعر در وصف لبت پیش کشی درخور نیست
ساده ام ! زیره به کرمان ببرم شیرین است
از لبت گفتم و انگار کمی بی ادبی ست
شعر را خدمت لقمان ببرم شیرین است
زندگی بی تو محال است ! محال است ! محال !!
عمر را با تو به پایان ببرم شیرین است
سالم از معرکه اش جان ببرم شیرین است
افتخاریست که مهمان من و خانه شوی
قبل تو آینه قرآن ببرم شیرین است
مثل گرگی زده ام در رمه ی آغوشت
رمه را با دل چوپان ببرم شیرین است
گونه هایت که دو سیب است ، لبت طعم هلو
هر یکی را سر قلیان ببرم شیرین است
شعر در وصف لبت پیش کشی درخور نیست
ساده ام ! زیره به کرمان ببرم شیرین است
از لبت گفتم و انگار کمی بی ادبی ست
شعر را خدمت لقمان ببرم شیرین است
زندگی بی تو محال است ! محال است ! محال !!
عمر را با تو به پایان ببرم شیرین است
۹۸۸
۳۱ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.