~•فرشته من•~

( اولا این که نمیخواستم بزارم ولی به اسرار یکی از خواننده های عزیز گذاشتمش)
Part3
از زبان راوی•
ا/ت و جیمین و ته و کوک راه افتادن رفتن برزیل پیش سوکجین ( نمیدونم واقعا چرا جینو گذاشتم تو برزیل •-•)
اوه درسته تهکوکمین فرشته بودن و میتونستن پرواز کنن ولی الان مشکل ا/ت ای بود که عین سگ از ارتفاع میترسید
جیمین: انقد جیغ نکش پرده گوشم پاره شد
جیمین اینو درحالی که ا/ت رو پرنسسی ( همون براید استایل من بش میگم پرنسسی) بغل کرده بود و داشت با سرعت پرواز میکرد گفت
کوک: هیونگ..... بانو بهت صبر بده
ته: امین
ا/ت جیمینو محکم تر از قبل گرفت و داد زد: مگه نمیشه از راه زمینی رفتتتتت؟
جیمین: نه
ته: بنظرت ما مغز خرگوش خوردیم کلی پول بدیم واسه وسایل نقلیه وقتی خودمون بال داریم و میتونیم پرواز کنیم؟
کوک: همونو بگو
ا/ت: بابا من میترسممممممم
جیمین: ساکت شو دیگه کر شدمممممم
کوک: کاپل قشنگیه
ته: موافقم * با کوک دست میده*
ا/ت&جیمین: ساکت شین بیشوراااا
ته: چه تفاهمی ام دارن
کوک: قشنگ تر ام شد
جیمین: یا خفه میشین یا میدمتون دست نامجون
تهکوک: سکوت عمیییییق*
ا/ت: نامجون کیه؟ یادم باشه با نامجون تهدیدشون کنم
جیمین: نامجون هیونگ و سِم ( سم همون معلمه به کره ای) فرشته های تازه متولد شدس خیلی سخت گیره و باید ۱۵۰ سال تحملش کنیم ولی بین خودمون بمونه خیلی منحرف و خرابکاره
ا/ت: وایسا اگه ۱۵۰ سال اموزش میبینید ینی الان شماها چند سالتونه؟
جیمین: من ۴۲۳ سالمه ( خب فرشته اس دیگه ฅ^•ﻌ•^ฅ؟)
ته: منم ۲۰۱ سالمه ۴۹ سال دیگه از کار اموزیم مونده
کوک: ۱۸۶ سالمه.... ام... نمیدونم چقد از کاراموزیم مونده
ا/ت: برگاممممم به خدا به شما نمیخوره بیشتر از ۲۵ سالتون باشه
جیمی: یکی از مزایای فرشته بودنه
تهکوک: استیل گنگ*
جیمی: مرگ.. شما دوتا باید میرفین زیر دست شیطان
•چند ساعت بعد •
جیمی: بلاخره رسیدیم
ته: خب خونه هیونگ ******* عه( مثلا یه ادرسیه)
(پیام بازرگانی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تموم شد)
کوک: هیونگ وا کنننننن
جین: چتونه چی از جونم میخواین
جیمی: جینگیلی گیگیلی گین
ا/ت: این جنگولک بازیا چیه در میاری •-•
جین: یا جد پشمای یونگی
ته: یونگی پشم کجاش بود عینه شیشه اس پشم نداره
کوک: یه مثالایی میزنیا...
جین: متناسخ شدهههه
جیمی: کی چی چیکاره؟
جین: این دختره چش سفید
ا/ت: بی تر ادب این چه طرز حرف زدن با یه خانمه؟
جین: نکشیمون خانمممم
تهکوکمین: جرررر خانمممم
ا/ت: میزنمتونا
جین: خب چرا اومدین خونه منه هندسام؟
تهکوک: باز شروع شد
جیمی: یه بار دیگه بگی منه هندسام خودمو پرت میکنم پایین
ا/ت: ارامشتو حفظ کن و بیا پایین
باورش سخته ولی جیمین از تو پنجره در اومد و رفت پیش ا/ت و بقیه
جین: هیپنوتیزمش کردی؟
ا/ت: ودف.. نه
ته: اووووو
کوک: نکنه خبریه؟
جیمی: اسکولین؟ خبری نیس
از زبان جیمین •
چرا به حرفش گوش دادم؟ یه حسی درونم گفت حرفشو گوش کنم
جین: خب چتونه؟
جیمی: راجب ا/ت اطلاعا...
جین: این چش سفیدو نگا کن افریته.... خب گوش کنین..
همع که دور میز نشسته بودن خم شدن رو به جلو
جین: داستان اینه که.... من یادم نمیاد چیشد
تهکوک: اسکلمون کردییییی؟
جیمی: هیونگگگگ
ا/ت: اخه مگه مرض داری مرتیکهههه
یهو ا/ت پاشد گیسای جینو شروع کرد کشیدن
دروغ چرا دلم خنک شد ولی یهو جینم گیسای ا/ت رو گرفت کشید
منم پاشدم جداشون کنم که ته گفت بزارم گیس و گیس کشیشون ادامه پیدا کنه منم قبول کردم
ا/ت: ولم کننننن
جین: خودت شروع کردی تو اول ول کن
ا/ت: تغصیر تو بود ریده شد تو اعصابم
جین: گیسای هندساممو ول کنننننننن ( گیسای هندسامشو ول کننننن 🤣)
ا/ت: تو اول گیسای ابریشمیمو ول کننننن
جیمی: جررر
ته: کوک پفیلا بیاررر
کوک: اوردممممم
و این داستان تا ۱ ساعت ادامه داشت
•••••••••••••••••
اینم پارت سه
اسلاید دوم ا/ت هست
یادتونه گفتم موهاش تا بازوشه؟ تو پارت بعد سر قضیه گیس کسی عه موهاش به فاخ میره واسه همین کوتاشون میکنه میشن اینی که میبینید
شرط ام ندارم فقط لایک کنید و کامنت بزارین تا از این جیمین فرشته ایا بدم بهتون بای بای