پارت 7
وز بعد
دستم شل شد و
بیبی چک افتاد
اصلا فکرش و نمیکردم
بدترین اتفاق برام افتاده بود
نمیدونستم چیکار کنم
گند زده بودم
فکر میکردم دلیل این همه حالت تهوم
اینه که معدم داره مشکل پیدا میکنه
اون همون موقع
تیشرت جونگ کوک خونم جا مونده بود
من تا اونو بو میکردم
حالم خوب میشد
ولی اصلا مشکوک نشدم
نمیدونم چیکار کنم
میخواستم برم با مامانم مشورت کنم
اون حتما من و درک میکنه
زنگ زدم بهش و قرار شد من برم خونه پیش
مامان و بابام
اصلا متوجه نشدم چه لباسی پوشیدم
وقتی رسیدم دم در خونه
دستام میلرزید
میترسیدم
ولی زنگ زدم و مامان باز کرد درو
من و تو آغوشش گرفت
بغلش کردم
بابام هم بغلم کرد
دلشون برام تنگ شده بود
چون وقت نکرپه بودم اصلا ببینمشون
جلوی اونا نشسته بودم
روم نمیشد بگم چه گندی زدم
م. مامان هانول
ب. بابای هانول
م. بگو دیگه
+اگه بگم قول میدین سرزنشم نکنیم
م ب. اره بگو
+من من حامله شدم
هر دوتاشون تعجب کردن
م. تو مگه نمیگفتی باکره ای
+مامان من مست بودم رفتم با دوست تهیونگ انجامش دادم 😭😭
ب. دوست تهیونگ؟
+ببخشید نمیخواستم اینکارو بکنم
ب. اشکال نداره تقصیر تو نبوده بهش گفتی؟
+نه
....
دستم شل شد و
بیبی چک افتاد
اصلا فکرش و نمیکردم
بدترین اتفاق برام افتاده بود
نمیدونستم چیکار کنم
گند زده بودم
فکر میکردم دلیل این همه حالت تهوم
اینه که معدم داره مشکل پیدا میکنه
اون همون موقع
تیشرت جونگ کوک خونم جا مونده بود
من تا اونو بو میکردم
حالم خوب میشد
ولی اصلا مشکوک نشدم
نمیدونم چیکار کنم
میخواستم برم با مامانم مشورت کنم
اون حتما من و درک میکنه
زنگ زدم بهش و قرار شد من برم خونه پیش
مامان و بابام
اصلا متوجه نشدم چه لباسی پوشیدم
وقتی رسیدم دم در خونه
دستام میلرزید
میترسیدم
ولی زنگ زدم و مامان باز کرد درو
من و تو آغوشش گرفت
بغلش کردم
بابام هم بغلم کرد
دلشون برام تنگ شده بود
چون وقت نکرپه بودم اصلا ببینمشون
جلوی اونا نشسته بودم
روم نمیشد بگم چه گندی زدم
م. مامان هانول
ب. بابای هانول
م. بگو دیگه
+اگه بگم قول میدین سرزنشم نکنیم
م ب. اره بگو
+من من حامله شدم
هر دوتاشون تعجب کردن
م. تو مگه نمیگفتی باکره ای
+مامان من مست بودم رفتم با دوست تهیونگ انجامش دادم 😭😭
ب. دوست تهیونگ؟
+ببخشید نمیخواستم اینکارو بکنم
ب. اشکال نداره تقصیر تو نبوده بهش گفتی؟
+نه
....
۲.۴k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.