پارت6
پارت6
ویو ا.ت رفتیم سر کلاس استاد اومد و روی صندلی نشست و گفت
علامت استاد ! )
! ا.ت بیا
+چشم
رفتم بالا وایستادم که استاد بهم گفت
! توی کلاس کسی هست که دوسش داشته باشی؟
+خب.... اره
! اون کیه؟
+جونگ کوک
-ا.ت؟
+ب.. بله؟
-منم دوست دارم
/میبینم که شما دو تا بلاخره بهم رسیدین( عصبی)
+اره ما بهم رسیدیم
/اوه برای عروسی حتما منم دعوت کن
+ما قرار نیست ازدواج کنیم
/گفتم شاید بکنین
-ا.ت ولش کن بیا بشین پات ...
+اومدم ادامه نده
-باشه
زنگ اخر خورد و همه رفتن خونه و من و کمکم رفتیم خونه
پرش زمانی یک ماه بعد)
ویو ا.ت
الان من و تهیونگ و جونگ کوک و هانا باهم دوستیم و تهیونگم دیگه اذیتم نمیکنه
صبح)
نکته:تهیونگ و هانا و ا.ت و جونگ کوک توی یک خونه زندگی میکنن و خونه برای کوکه
ویو ا.ت
همه بیدار شدن و رفته بودن پایین منم رفتم پایین تا صبحونه بخوریم امروز تولد جونگ کوک بود اما خودش نمیدونه و قراره با بچه ها
سوپرایزش کنیم
ادامه پارت بعد
ببخشید دیر شد
ویو ا.ت رفتیم سر کلاس استاد اومد و روی صندلی نشست و گفت
علامت استاد ! )
! ا.ت بیا
+چشم
رفتم بالا وایستادم که استاد بهم گفت
! توی کلاس کسی هست که دوسش داشته باشی؟
+خب.... اره
! اون کیه؟
+جونگ کوک
-ا.ت؟
+ب.. بله؟
-منم دوست دارم
/میبینم که شما دو تا بلاخره بهم رسیدین( عصبی)
+اره ما بهم رسیدیم
/اوه برای عروسی حتما منم دعوت کن
+ما قرار نیست ازدواج کنیم
/گفتم شاید بکنین
-ا.ت ولش کن بیا بشین پات ...
+اومدم ادامه نده
-باشه
زنگ اخر خورد و همه رفتن خونه و من و کمکم رفتیم خونه
پرش زمانی یک ماه بعد)
ویو ا.ت
الان من و تهیونگ و جونگ کوک و هانا باهم دوستیم و تهیونگم دیگه اذیتم نمیکنه
صبح)
نکته:تهیونگ و هانا و ا.ت و جونگ کوک توی یک خونه زندگی میکنن و خونه برای کوکه
ویو ا.ت
همه بیدار شدن و رفته بودن پایین منم رفتم پایین تا صبحونه بخوریم امروز تولد جونگ کوک بود اما خودش نمیدونه و قراره با بچه ها
سوپرایزش کنیم
ادامه پارت بعد
ببخشید دیر شد
۵.۲k
۰۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.