رمان توسط قلب تو ذوب شدم (اکسو)

رمان توسط قلب تو ذوب شدم (اکسو)
part29
.........تا که قرار داد
رو فسق کنیم .....
- من دیگه میتونم بخونم
و نیازی هم به این که
نیست .......میخوام به
کارم ادامه بدم.
زود لباسامو پوشیدم و
به کمی آرایش ملیح
کردم.
- بریم بچه ها...
∆بریم....
$بریم....
سوار تاکسی شدیم و
رفتیم همون دوکبوکی
پزی که توی دوران کارآموزی
می‌رفتیم.....
- خب رسیدیم.باید آدرسو
برای بقیه پیامک کنم .....
=سلام
¥سلام
€سلام
- هی ببینم شما ها اینجارو
از کجا پیداکردین؟
☆اینش بماند دیگه...بریم تو؟
- آره بریم.
یک ساعت بعد
♡بریم برای دور چهارم ؟
£هوم بریم.بذارین ایندفعه
من مناسبتش رو بگم.....
به سلامتی رابطمون.
☆چی؟
=چی؟
- یو جی حتما خیلی مست
شدی.این مسخره بازیا چیه؟
یه مکث کوچولو کردم و گفتم:
حالا جدنی قرار میذاری؟
با کی؟چرا ما نفهمیدیم؟
£من و دی او باهم قرار
میذاریم......
همه گفتن اووووو
- نظرتون چیه برای دور
چهارم یه...........
این داستان ادامه دارد............🌹