پارت15
پارت15
میسو:داره دروغ میده
ا.ت: تو چرا حرفشو باور میکنی
تهیونگ: جونگکوک کجایی
کوک: این بالام
تهیونگ: پس همتون هستید حتی تو میسو
کوک: خب چیه
تهیونگ:میسو چیکار به زندگی این دوتا داری مگه
کوک: میسو چیکار کرده
تهیونگ: تو که میدونی میسو دختر خانواده لی دشمنامون بعد تو چطور بهش اعتماد داری
کوک: چه ربطی داره
تهیونگ: این عکس همین بچه نیست
کوک: خب
تهیونگ: این بچه برادرشه فقط عکس گرفته که به تو نشون بده بعد بازی کنه مثلا تو پدرشی برگردین باهم همه پولا رو بکشه بالا
کوک: میسو راست میگه
میسو: نه دروغه
تهیونگ: منو باور نداری خبرش همه جا پخش شده
میسو خواست سریع از اونجا فرار کنه دستشو گرفتم
کوک: کجا با این عجله
انداختمش زیرزمین
کوک: ا.ت جونم خوبی
ا.ت: ا.ت جونم
کوک: ناراحتی فهمیدیم که دیگه کامل چیشد
ا.ت: حرفای منو باور نکردی که
کوک: واقعا رو فشار بودم نمیدونستم باید چیکار کنم
ا.ت: حرف او تایید میکردی حرف منو نه ایی
کوک: چیشد
حاله ا.ت بد شد بردیمش بیمارستان
👨🏻⚕️: حالش خوبه بد نیست
کوک: میتونم ببینمش
👨🏻⚕️: اره بفرمایید
کوک: ممنون
#کوک
#فیک
#سناریو
میسو:داره دروغ میده
ا.ت: تو چرا حرفشو باور میکنی
تهیونگ: جونگکوک کجایی
کوک: این بالام
تهیونگ: پس همتون هستید حتی تو میسو
کوک: خب چیه
تهیونگ:میسو چیکار به زندگی این دوتا داری مگه
کوک: میسو چیکار کرده
تهیونگ: تو که میدونی میسو دختر خانواده لی دشمنامون بعد تو چطور بهش اعتماد داری
کوک: چه ربطی داره
تهیونگ: این عکس همین بچه نیست
کوک: خب
تهیونگ: این بچه برادرشه فقط عکس گرفته که به تو نشون بده بعد بازی کنه مثلا تو پدرشی برگردین باهم همه پولا رو بکشه بالا
کوک: میسو راست میگه
میسو: نه دروغه
تهیونگ: منو باور نداری خبرش همه جا پخش شده
میسو خواست سریع از اونجا فرار کنه دستشو گرفتم
کوک: کجا با این عجله
انداختمش زیرزمین
کوک: ا.ت جونم خوبی
ا.ت: ا.ت جونم
کوک: ناراحتی فهمیدیم که دیگه کامل چیشد
ا.ت: حرفای منو باور نکردی که
کوک: واقعا رو فشار بودم نمیدونستم باید چیکار کنم
ا.ت: حرف او تایید میکردی حرف منو نه ایی
کوک: چیشد
حاله ا.ت بد شد بردیمش بیمارستان
👨🏻⚕️: حالش خوبه بد نیست
کوک: میتونم ببینمش
👨🏻⚕️: اره بفرمایید
کوک: ممنون
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۰.۱k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.