پارت دوم
P²
دستشو بین موهای مشکی و نسبتا بلندش برد و تکونشون داد
خلاصه حرفاش رو توی چند تا کلمه جمع و جور کرد و آماده گفتن شد
حرکتش رو متوقف کرد و تو رو به دیوار تکیه داد
لباش رو نزدیک گوشت برد و در اولین حرکت لاله گوشت رو بوسید
لبخند لثه ایش رو تحویلت داد و شروع به صحبت کرد: خب، با اینکه فکر نمیکردم یه روزی یه نفر..بشه دلیل اینکه نفس بکشم اما ،الان عاشق تو شدم! درست شنیدی عزیز کردهِ من؛ فکر نمیکردم یه روز،من....مین یونگی...بزرگترین مافیای کره جنوبی، عاشق کسی بشم که نمیدونه دوسش دارم
حالا هم میخوام قبولم کنی قشنگ ترینم!
مردمک چشم هاش میلرزید،
به نظر نمیومد از اون دسته آدمایی باشه که بی گدار به آب بزنه و بی دلیل احساساتشو بیان کنه!
لب پایینشو گاز گرفت و منتظر جوابت موند
سرشو بهت نزدیک تر کرد و زمزمه کرد: به دست آوردن دل یه مافیا..چه حسی داره؟ هوم؟
از لحنش خندت گرفت و تک خندی زدی
نیشخند بزرگی زد و ادامه داد: بزار از مزایای خودم برات بگم، یکی چپ نگات کنه حلق آویز میشه، موقع خستگی پکیج ویژه و رایگان بغل رو داری و...
قبل از این که حرفشو تموم کنه جوابتو رو گوشش گفتی: فکر کنم..داشتن یه مین یونگی...گذینه خوبی باشه
برق چشماش مثل برق چشم های گرگ بود!
کنار گوشت لب زد: شاید برای همه کسی باشم که هیچ رحمی نداره، ولی کافیه یه اشاره کنی...اسمونو به زمین میدوزم، عزیزکردهِمن!
دستشو بین موهای مشکی و نسبتا بلندش برد و تکونشون داد
خلاصه حرفاش رو توی چند تا کلمه جمع و جور کرد و آماده گفتن شد
حرکتش رو متوقف کرد و تو رو به دیوار تکیه داد
لباش رو نزدیک گوشت برد و در اولین حرکت لاله گوشت رو بوسید
لبخند لثه ایش رو تحویلت داد و شروع به صحبت کرد: خب، با اینکه فکر نمیکردم یه روزی یه نفر..بشه دلیل اینکه نفس بکشم اما ،الان عاشق تو شدم! درست شنیدی عزیز کردهِ من؛ فکر نمیکردم یه روز،من....مین یونگی...بزرگترین مافیای کره جنوبی، عاشق کسی بشم که نمیدونه دوسش دارم
حالا هم میخوام قبولم کنی قشنگ ترینم!
مردمک چشم هاش میلرزید،
به نظر نمیومد از اون دسته آدمایی باشه که بی گدار به آب بزنه و بی دلیل احساساتشو بیان کنه!
لب پایینشو گاز گرفت و منتظر جوابت موند
سرشو بهت نزدیک تر کرد و زمزمه کرد: به دست آوردن دل یه مافیا..چه حسی داره؟ هوم؟
از لحنش خندت گرفت و تک خندی زدی
نیشخند بزرگی زد و ادامه داد: بزار از مزایای خودم برات بگم، یکی چپ نگات کنه حلق آویز میشه، موقع خستگی پکیج ویژه و رایگان بغل رو داری و...
قبل از این که حرفشو تموم کنه جوابتو رو گوشش گفتی: فکر کنم..داشتن یه مین یونگی...گذینه خوبی باشه
برق چشماش مثل برق چشم های گرگ بود!
کنار گوشت لب زد: شاید برای همه کسی باشم که هیچ رحمی نداره، ولی کافیه یه اشاره کنی...اسمونو به زمین میدوزم، عزیزکردهِمن!
۱۵.۸k
۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.