jinus p44
شونه های لرزونش رو گرفت و توی چشمای خیسش خیره شد ، انگار تقدیر خدا بود که گفته های اون زن میانسال به حقیقت بپیونده!
" مگه من چیکارت کردم؟" jk
با پشت دست اشکاش رو پاک میکردم اما بازم میومد
" تو داری...منو ضعیف میکنی برو !من از ضعیفی متنفرم ،ازت متنفرم که داری منو تغییر میدیییی " a,t
لبخند روی لبش نشست و دستی زیر گونش گذاشت ، میلی متری صورتش پچ زد
" مشکلی نیست ، من عاشقتم!" jk
و لب های خیس از بارونش رو روی لب های خیس از گریه دختر گذاشت ، چه تضاد عجیبی بین این دو شخصیت بود اما جئون هیچ کدوم رو دلیلی برای نرسیدن به عشقش ندونست !
آروم لب هاش رو با عشق می بوسید ، چشمایی که هنوز می بارید و تا آخرین درجه گشاد بود
این شبیه هیچ بوسه ای نبود ، نه از روی هوس ، نه اجبار و نه خشونت، این ته احساس بود !
تنش سست بود و آروم وارد آغوش گرم جئون شد ،به چشم های بسته اش خیره شد
عاشقتم !
عاشقتم!
انقدر توی مغزش پیچید که به کل یادش رفت توی چه موقعیتی قرار گرفته...
لب های خیسش رو آروم جدا کرد و دستی زیر چشماش کشید
" هر جا هم بری، پیدات میکنم ؛ من رام کردم سرکش ترین دختر دنیا رو جئون ات! "
چشماش گشاد شد جئون؟ از کی فامیلی جئون داشت و خودش نمی دونست ؟!
" مدرکی که داری رو بده من ، تا اینجا با تو بود بقیه اش با من . قول میدم زندگی تو و برادرت راحت بشه " jk
چونش لرزید و قطره اشکی از گوشه چشمش پایین اومد
"از کجا بدونم دروغ نمیگی!" a,t
لبخند زد و چونش لرزونش رو بوسید
" میتونی بعد اول همه من و بکشی من حاضرم به دستای ظریف تو بمیرم" jk
دستش رو گرفت و نوک انگشت هاش رو بوسید
" بریم خونه سرما میخوری" jk
دستش رو میون انگشتاش جا داد که یه لحظه ایستاد
برگشت و خواست لب باز کنه که انگشت اشاره ات روی لباش نشست
" تو اشتباه بزرگی کردی "a,t
" مگه من چیکارت کردم؟" jk
با پشت دست اشکاش رو پاک میکردم اما بازم میومد
" تو داری...منو ضعیف میکنی برو !من از ضعیفی متنفرم ،ازت متنفرم که داری منو تغییر میدیییی " a,t
لبخند روی لبش نشست و دستی زیر گونش گذاشت ، میلی متری صورتش پچ زد
" مشکلی نیست ، من عاشقتم!" jk
و لب های خیس از بارونش رو روی لب های خیس از گریه دختر گذاشت ، چه تضاد عجیبی بین این دو شخصیت بود اما جئون هیچ کدوم رو دلیلی برای نرسیدن به عشقش ندونست !
آروم لب هاش رو با عشق می بوسید ، چشمایی که هنوز می بارید و تا آخرین درجه گشاد بود
این شبیه هیچ بوسه ای نبود ، نه از روی هوس ، نه اجبار و نه خشونت، این ته احساس بود !
تنش سست بود و آروم وارد آغوش گرم جئون شد ،به چشم های بسته اش خیره شد
عاشقتم !
عاشقتم!
انقدر توی مغزش پیچید که به کل یادش رفت توی چه موقعیتی قرار گرفته...
لب های خیسش رو آروم جدا کرد و دستی زیر چشماش کشید
" هر جا هم بری، پیدات میکنم ؛ من رام کردم سرکش ترین دختر دنیا رو جئون ات! "
چشماش گشاد شد جئون؟ از کی فامیلی جئون داشت و خودش نمی دونست ؟!
" مدرکی که داری رو بده من ، تا اینجا با تو بود بقیه اش با من . قول میدم زندگی تو و برادرت راحت بشه " jk
چونش لرزید و قطره اشکی از گوشه چشمش پایین اومد
"از کجا بدونم دروغ نمیگی!" a,t
لبخند زد و چونش لرزونش رو بوسید
" میتونی بعد اول همه من و بکشی من حاضرم به دستای ظریف تو بمیرم" jk
دستش رو گرفت و نوک انگشت هاش رو بوسید
" بریم خونه سرما میخوری" jk
دستش رو میون انگشتاش جا داد که یه لحظه ایستاد
برگشت و خواست لب باز کنه که انگشت اشاره ات روی لباش نشست
" تو اشتباه بزرگی کردی "a,t
۳۹.۶k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.