قاتل پارت ۶
جیمز
خیلی زیبا بود از درد حتا نمیتونست راه بره بقلش کردم[ بقل پرنسسی ]
بردمش اتاق خوابم تا کمکش کنم لبا ساشو عوض کنه ، لباساشو در آوردم زخماشو بستم اما وسوسم نزاشت لبا ساش رو تنش کم پریدم روش چون بدنش زخمی بود صدای آه و نالش خیلی زیاد بود خیلی بهم خوش گذشت کارمون تا صبح طول کشید هردومون صبح داشتیم از بدند درد میمردی
کیت
باورم نمیشه اگه بدن درد نداشتم از همون اول جلوش رو می گرفتم تا همچین کاری باهام نکنه
چند ساعت گذشته بود بالاخره از جاش بلند شد و با من حرف زد
جیمز
اسم من جیمزه توچی هرزه خانم
کیت
اول من هرزه نیستم عوضی این تو بودی که پریدی روی من آشغال هرزه
بعدشم جدا از این هرجا اسم من کیته
نمیدونم چرا ولی وقتی داشتم خودم رو بهش معرفی میکردم دلم لرزید برای همین بلند دادزدم
وقتی داشتم خودم رو معرفی میکردم دلم لرزید فکرکنم عاشقت شدم.
جیمز
انتزار همچین حرفی نداشتم برای همین گفتم
حالا که تو اعتراف کردی
بعد منم داد زدم
منم همون اول که توی شکنجه خونه دیدمت عاشقت شدم.
خیلی زیبا بود از درد حتا نمیتونست راه بره بقلش کردم[ بقل پرنسسی ]
بردمش اتاق خوابم تا کمکش کنم لبا ساشو عوض کنه ، لباساشو در آوردم زخماشو بستم اما وسوسم نزاشت لبا ساش رو تنش کم پریدم روش چون بدنش زخمی بود صدای آه و نالش خیلی زیاد بود خیلی بهم خوش گذشت کارمون تا صبح طول کشید هردومون صبح داشتیم از بدند درد میمردی
کیت
باورم نمیشه اگه بدن درد نداشتم از همون اول جلوش رو می گرفتم تا همچین کاری باهام نکنه
چند ساعت گذشته بود بالاخره از جاش بلند شد و با من حرف زد
جیمز
اسم من جیمزه توچی هرزه خانم
کیت
اول من هرزه نیستم عوضی این تو بودی که پریدی روی من آشغال هرزه
بعدشم جدا از این هرجا اسم من کیته
نمیدونم چرا ولی وقتی داشتم خودم رو بهش معرفی میکردم دلم لرزید برای همین بلند دادزدم
وقتی داشتم خودم رو معرفی میکردم دلم لرزید فکرکنم عاشقت شدم.
جیمز
انتزار همچین حرفی نداشتم برای همین گفتم
حالا که تو اعتراف کردی
بعد منم داد زدم
منم همون اول که توی شکنجه خونه دیدمت عاشقت شدم.
۲.۳k
۰۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.