پارت 8 زندگی سلطنتی اما دردناک
پارت 8 زندگی سلطنتی اما دردناک
سووان: یعنی الان ا/ت میشه رئسمونننننننننننننننن .داد.
هون: خفه شو سووان همه دارن نگامون میکنن بزار با احترام پیش بریم .درگوشسووان.
یوچان: حالم از مادر بزرگمون بهم میخوره .روبهنارا.
نارا: منم
هانا: پس این خونه هم واسهی ا/ت میشه
هون: تو خوابش ببینه
﴿ مراسم تموم میشه و همه داخل خونهی خانم میونگ جمع میشن ﴾
هون: ا/ت تو که قصد نداری مارو بی مال کنی
- من خودم با کار خانم میونگ شوکه شدم و فقط میخوام به حرفاش عمل کنم و قصد خوردن مال شمارو ندارم و نداشتم
سووان: پس فقط با جین تمام این مال هارو تقسیم میکنی
- اره
سووان: چرااااااااااااااااااااا .داد.
× اون صدای کی.ری تو ببر اگر مامان برات مهم بود از خونت درش نمیکردی الان مالشو میخوای .عربده.
هون: ببین داری با کی حرف میزنی
× با یه مشت عوضی
هانا: بچه ها زشته شما خواهر برادرین پس بهتر باهم خوب رفتار کنین
× نخوام باید کی رو ببینم
سووان: جین داری زیادی تند میری فکر میکنی کی هستی ها من اگر از راه غیر قانونی هم بشه این مال رو ازتون میگیرم
× بیا بگیر منم دادم
- بسه
یوچان: تو کی باشی که به ما میکی ساکت
- همونی که نزاشت بابات بره زندان
هون: چی داری میگی تو
- وقتی که تو با ماشین به اون مرده زدی خانم میونگ قصد داشت تورو بندازه زندان ولی من نزاشتم وگرنه الان داشتی اب خنک میخوردی
نارا: تو دیگه داری زیادی تند میری از کجا پیدات شد که مادر بزرگ تورو به سرپرستی قبول کرد
× دهنت کثیفت رو ببند
- مهم اینکه منو از شما بیشتر دوست داشت
یوچان: برو نگران باش که قرار با کی ازدواج کنی
هون: شما دیگه بس کنید
- من میریم
× منم میریم
★ویو ا/ت★
< سوار ماشین شدم و راننده منو برد خونه
لباسامو عوض کردم میکاپمو پاک کردم و لباس راحتیمو پوشیدم و روی تخت دراز کشیدم و یاد وصیتنامهی خانم میونگ افتادم اونجایی که گفت من هیچ وقت نمیمیرم و یه چند روزی حساس شدم یکم شک کردم اون داره چی میگه منظورش چیه یعنی چی حواست باشه با همین فکرا خوابم برد >
(پیش هون شون)
سووان: یعنی واقعا ا/ت میشه رئس مون
هون: انقدر این جمله رو تکرار نکن سووان .داد.
هانا: میخوایین یکم اروم باشین
هون: چطوری
یوچان: میتونیم یه کاری کنیم
نارا: چیکار
یوچان: شرکت رو به نام خودمون بزنیم تا ا/ت نتونه کاری بکنه
نارا: احمق شرکت به نامه ا/ت شده
یوچان: مگه نباید تا بیست و چهار ساعت بگذره
هون: واسه قبلاً بود
(بسته)
﴿ فردا ﴾
شرط پارت بعد
20:« لایک ❤️
سووان: یعنی الان ا/ت میشه رئسمونننننننننننننننن .داد.
هون: خفه شو سووان همه دارن نگامون میکنن بزار با احترام پیش بریم .درگوشسووان.
یوچان: حالم از مادر بزرگمون بهم میخوره .روبهنارا.
نارا: منم
هانا: پس این خونه هم واسهی ا/ت میشه
هون: تو خوابش ببینه
﴿ مراسم تموم میشه و همه داخل خونهی خانم میونگ جمع میشن ﴾
هون: ا/ت تو که قصد نداری مارو بی مال کنی
- من خودم با کار خانم میونگ شوکه شدم و فقط میخوام به حرفاش عمل کنم و قصد خوردن مال شمارو ندارم و نداشتم
سووان: پس فقط با جین تمام این مال هارو تقسیم میکنی
- اره
سووان: چرااااااااااااااااااااا .داد.
× اون صدای کی.ری تو ببر اگر مامان برات مهم بود از خونت درش نمیکردی الان مالشو میخوای .عربده.
هون: ببین داری با کی حرف میزنی
× با یه مشت عوضی
هانا: بچه ها زشته شما خواهر برادرین پس بهتر باهم خوب رفتار کنین
× نخوام باید کی رو ببینم
سووان: جین داری زیادی تند میری فکر میکنی کی هستی ها من اگر از راه غیر قانونی هم بشه این مال رو ازتون میگیرم
× بیا بگیر منم دادم
- بسه
یوچان: تو کی باشی که به ما میکی ساکت
- همونی که نزاشت بابات بره زندان
هون: چی داری میگی تو
- وقتی که تو با ماشین به اون مرده زدی خانم میونگ قصد داشت تورو بندازه زندان ولی من نزاشتم وگرنه الان داشتی اب خنک میخوردی
نارا: تو دیگه داری زیادی تند میری از کجا پیدات شد که مادر بزرگ تورو به سرپرستی قبول کرد
× دهنت کثیفت رو ببند
- مهم اینکه منو از شما بیشتر دوست داشت
یوچان: برو نگران باش که قرار با کی ازدواج کنی
هون: شما دیگه بس کنید
- من میریم
× منم میریم
★ویو ا/ت★
< سوار ماشین شدم و راننده منو برد خونه
لباسامو عوض کردم میکاپمو پاک کردم و لباس راحتیمو پوشیدم و روی تخت دراز کشیدم و یاد وصیتنامهی خانم میونگ افتادم اونجایی که گفت من هیچ وقت نمیمیرم و یه چند روزی حساس شدم یکم شک کردم اون داره چی میگه منظورش چیه یعنی چی حواست باشه با همین فکرا خوابم برد >
(پیش هون شون)
سووان: یعنی واقعا ا/ت میشه رئس مون
هون: انقدر این جمله رو تکرار نکن سووان .داد.
هانا: میخوایین یکم اروم باشین
هون: چطوری
یوچان: میتونیم یه کاری کنیم
نارا: چیکار
یوچان: شرکت رو به نام خودمون بزنیم تا ا/ت نتونه کاری بکنه
نارا: احمق شرکت به نامه ا/ت شده
یوچان: مگه نباید تا بیست و چهار ساعت بگذره
هون: واسه قبلاً بود
(بسته)
﴿ فردا ﴾
شرط پارت بعد
20:« لایک ❤️
۱.۷k
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.