P17ایدل شکسته
(یونگی )
لبخند زدم
-اینکه خیلی خوبه پس چرا قیافتو اینجوری کردی ؟
+من نمیتونم برگردم
دوباره چشماش همون حالت غمگینش رو گرفته بود
-چی شوخیت گرفته ؟ من توی مراسم بودم...صدای فن هات گوش فلکو کر میکرد اونا اینقد منتظرت بودن و تا فرصتش پیش اومده بعد تو میگی نمیتونی ؟
+من ناامیدشون کردم ...اونا ی دختر ضعیفو قبول نمیکنن ...من ...من شکستم
-اینقد این حرفو نگو ...ی نگاه ب خودت بنداز ...نشستی از صبح تا شب زانوی غم بغل کردی
با لحن کنایه امیزی گفت ; چیکار دیگه میتونستم بکنم ؟
-خیلی خب فهمیدم ....ببخشید ک تو خونه حبست کردم و نمیزاشتم جایی بری ....ولی حالا این فرصت گیرت اومده و واقعا میخوای از دستش بدی ؟
- اصن مثل اینکه با اون چیزایی ک من ازت تو اینترنت خوندم جور در نمیای
+از چ نظر جور در نمیام ؟
دستمو از رو شونش برداشتم و تو هم قلاب کردم و با لحن طعنه ای گفتم
- راستش من راجب ی دختر قوی و رزمی کار خوندم ...دختری ک خودش جواب هیتر هاشو میداد و تو دعوا هیچی کم نمیزاشت ولی مثل اینکه همش اغراق بودد ..اهوم
دیدم چیزی نمیگه برگشتم سمتش و تازه اون دختری ک اینهمه فن داشت رو دیدم ....چشماش رو رو بهم تنگ کرده بود و با عصبانیت نگاهی بهم انداخته بود ک باعث شد یواشکی اب دهنمو قورت بدم راجب نگاه کشنده اش خونده بودم ولی باور نکرده بودم نگاهش ممکنه چقد ترسناک باشه...امیدوارم شب نیاد تو خوابم
+میخوای گردنتو بشکونم تا ببینی من قبلا چیکاره بودم ؟
دستی ب گردن خوش تراشم کشیدم و تو دلم باهاش خداحافظی کردم
-امم حالا بنظرم همون دختری ....خب بیخیال اون شو ..... اصن بیای گردن خوشکل منو بششکونی چ فرقی ب حال خودت میکنه ؟
+خیلی فرق میکنه ...حالم خوبه میشه ...خیلی وقت بود کسی رو نزده بودم
- میشه دست از سر گردن من بر داری اینجوری هم نگاش نکن وگرنه فک میکنم خوش اشامی
+نمیخوام گازش بگیرم ...میخوام بشکونمش (مث من عاشق گردن شکوندنه ....)
فایده نداره ...از کنارش بلند شدم سریع ازش فاصله گرفتم و رفتم سمت اتاقم ...تو راه بهش گفتم ....
- من ک میگم بهش فکر کن ولی لطفا تنهایی فکر کن و رو گردن من فکر نکن
(ا/ت)
با دیدن دست پاچگیش بعد مدت ها خنده ی کوچیکی زدم و سریع دستمو گذاشتم روی دهنم ک محو بشه ...ولی نمیشد ...یکی زدم توی گوشم ک لبخندم از بین بره ولی جاش صورتم از بین رفت
+اخخ گونم
گونمو ناز کردم تا خوب شه و نگاهی ب خودم توی اینه کردم ...رفتم جلوی اینه و ب خودم زل زدم ...تا حالا شده خودتو تو اینه نگا کنی دلت ب حال خودت بسوزه؟
+دلم برات میسوزه ا/ت
زیر لبی گفتم و سرمو انداختم پایین ...صدای یونگی تو سرم میپیچید(صدای فن هات گوش فلکو کرد میکرد اونا اینقد منتظرت بودن و حالا ک فرصتش پیش اومده تو میگی نمیتونی )
سرمو دوباره اوردم بالا و ب تصویر خودم خیره شدم ...لبخندی زدم.... این اون دختری بود ک من میشناختم ....صورت سنگی ولی چشمای هوشیاری ک نشون میداد میتونه تو مبارزه شیر رو زمین بزنه ...این اون ا/ت ای بود ک همه میشناختن
+وقتشه دوباره وارد میدون شی ا/ت
گایز خودم پشمام ریخته ....ا/ تا حالا حوصله سربر بوده الان تازه قراره اکشن شههههههههههه
حمایت کنیننن منم انرژی بگیرممممم
لبخند زدم
-اینکه خیلی خوبه پس چرا قیافتو اینجوری کردی ؟
+من نمیتونم برگردم
دوباره چشماش همون حالت غمگینش رو گرفته بود
-چی شوخیت گرفته ؟ من توی مراسم بودم...صدای فن هات گوش فلکو کر میکرد اونا اینقد منتظرت بودن و تا فرصتش پیش اومده بعد تو میگی نمیتونی ؟
+من ناامیدشون کردم ...اونا ی دختر ضعیفو قبول نمیکنن ...من ...من شکستم
-اینقد این حرفو نگو ...ی نگاه ب خودت بنداز ...نشستی از صبح تا شب زانوی غم بغل کردی
با لحن کنایه امیزی گفت ; چیکار دیگه میتونستم بکنم ؟
-خیلی خب فهمیدم ....ببخشید ک تو خونه حبست کردم و نمیزاشتم جایی بری ....ولی حالا این فرصت گیرت اومده و واقعا میخوای از دستش بدی ؟
- اصن مثل اینکه با اون چیزایی ک من ازت تو اینترنت خوندم جور در نمیای
+از چ نظر جور در نمیام ؟
دستمو از رو شونش برداشتم و تو هم قلاب کردم و با لحن طعنه ای گفتم
- راستش من راجب ی دختر قوی و رزمی کار خوندم ...دختری ک خودش جواب هیتر هاشو میداد و تو دعوا هیچی کم نمیزاشت ولی مثل اینکه همش اغراق بودد ..اهوم
دیدم چیزی نمیگه برگشتم سمتش و تازه اون دختری ک اینهمه فن داشت رو دیدم ....چشماش رو رو بهم تنگ کرده بود و با عصبانیت نگاهی بهم انداخته بود ک باعث شد یواشکی اب دهنمو قورت بدم راجب نگاه کشنده اش خونده بودم ولی باور نکرده بودم نگاهش ممکنه چقد ترسناک باشه...امیدوارم شب نیاد تو خوابم
+میخوای گردنتو بشکونم تا ببینی من قبلا چیکاره بودم ؟
دستی ب گردن خوش تراشم کشیدم و تو دلم باهاش خداحافظی کردم
-امم حالا بنظرم همون دختری ....خب بیخیال اون شو ..... اصن بیای گردن خوشکل منو بششکونی چ فرقی ب حال خودت میکنه ؟
+خیلی فرق میکنه ...حالم خوبه میشه ...خیلی وقت بود کسی رو نزده بودم
- میشه دست از سر گردن من بر داری اینجوری هم نگاش نکن وگرنه فک میکنم خوش اشامی
+نمیخوام گازش بگیرم ...میخوام بشکونمش (مث من عاشق گردن شکوندنه ....)
فایده نداره ...از کنارش بلند شدم سریع ازش فاصله گرفتم و رفتم سمت اتاقم ...تو راه بهش گفتم ....
- من ک میگم بهش فکر کن ولی لطفا تنهایی فکر کن و رو گردن من فکر نکن
(ا/ت)
با دیدن دست پاچگیش بعد مدت ها خنده ی کوچیکی زدم و سریع دستمو گذاشتم روی دهنم ک محو بشه ...ولی نمیشد ...یکی زدم توی گوشم ک لبخندم از بین بره ولی جاش صورتم از بین رفت
+اخخ گونم
گونمو ناز کردم تا خوب شه و نگاهی ب خودم توی اینه کردم ...رفتم جلوی اینه و ب خودم زل زدم ...تا حالا شده خودتو تو اینه نگا کنی دلت ب حال خودت بسوزه؟
+دلم برات میسوزه ا/ت
زیر لبی گفتم و سرمو انداختم پایین ...صدای یونگی تو سرم میپیچید(صدای فن هات گوش فلکو کرد میکرد اونا اینقد منتظرت بودن و حالا ک فرصتش پیش اومده تو میگی نمیتونی )
سرمو دوباره اوردم بالا و ب تصویر خودم خیره شدم ...لبخندی زدم.... این اون دختری بود ک من میشناختم ....صورت سنگی ولی چشمای هوشیاری ک نشون میداد میتونه تو مبارزه شیر رو زمین بزنه ...این اون ا/ت ای بود ک همه میشناختن
+وقتشه دوباره وارد میدون شی ا/ت
گایز خودم پشمام ریخته ....ا/ تا حالا حوصله سربر بوده الان تازه قراره اکشن شههههههههههه
حمایت کنیننن منم انرژی بگیرممممم
۱۰.۶k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.