قانون اول 🔪 p39
ویو کوک
حس میکنم واقا عاشق کوک شدم ولی نمیخوام از الان از اون کارا کنم و میترسم درواقع پاشدم رفتم پایین که دیدم جیمین نگام کرد عصبی بود چش غره رفت بقیه هم داشتن پاره میشدن از خنده حتی کوکی ولی از ترس جیمین خندشون رو نگه داشتن
ا.ت:ج..ج..جیمین ببخشید
جیمین:حرف نزن با من
ا.ت:جیمین ببخشید توروخدا غلط کردم ببخشید
جیمین:اصلا و اصلا و اصلا
ا.ت:هقق جیمین چطور دلت میاد هقق به من هقق بگی نه نمیبخشی هقق
جیمین:باشه باشه گریه نکن بخشیدمت
ا.ت:ایول
جی هوپ:جیمین خوب هر شدی ها
شوگا:از اول خر بود
جیمین:ساکت بشین ببینم بزنید فیلم عه جین هیونگ داره داد میزنه ببینید چیشده
جین:خداااااااا بگم چیکارت نکنه ا.ت
ا.ت:بابا ببخشید خب
جیمین و بقیه:چیشده
ا.ت:جین سرم داد زد چون سس رو ریختم به خدا حواسم نبود آلام برات سس میخرم
جین:هوففف سریع
ا.ت:چشم قربان
پاشدم یه لباس پوشیدم و رفتم سس بخرم مغازه چسبیده بود به خونم پس میتونستم این وقت شب برم درضمن اون مغازه شبانه روزی بود رفتم که خرید کنم داشتم بر میگشتم که چند نفر رو دیدم یهو دیدم هانسو پیششونه اومد جلو و گفت
هانسو:ا.ت برگرد تروخدا
ا.ت:برو اونور من دوس پسر دارم آقا
هانسو:عه واقا
ویو ا.ت
یهو دیدم چند نفر اومدن و دستام رو گرفتن و سیاهیییی
جیمین:چرا نیومد
کوک:نیم ساعت شده
تهیونگ:بریم ببینیم
بعد چند دقیقه
نامجون:واییی وی این کار رو کرده نکنه دزدینش شاید البته
شوگا: شاید نه حتما پاشید رد یاب گوشیش رو بزنیم
رد گوشیش رو زدن
کوک:چرا انقدر با سرعت حرکت میکنه معلومه یوار ماشین شده حتما دزدیتش
۴ روز بعد
ویو ا.ت
چند روزه اینجام و مجبورم الکی با هانسو خوب باشم تازه فهمیدم که هانسو مافیاعه و منو دزدیده چون هنوز دوسم داره خدا خدا میکنم که کوک و بقیه پیدام کنن رد یاب گوشیم روشن بود اون هانسو کصخل تر از این ترفتس که اینارو بدونه الکی خودم رو زدم به مریضی تا منو ببره بیرون
هانسو:اگه بریم بیرون حالت خوب میشه؟
ا.ت:اوهوم
هانسو:ولی نقشت جواب نمیده
ویو ا.ت
یهو صدای تفنگ اومد خاستم در برم که هانسو از موهام گرفت و گفت هر*زه خانم جایی نمیری بعد پرتم کرد تو یه زیر زمین و رفت محکم افتادم و سیاهیییی
این سرنوشت ا.ته؟ کسی چه میدونه؟
حس میکنم واقا عاشق کوک شدم ولی نمیخوام از الان از اون کارا کنم و میترسم درواقع پاشدم رفتم پایین که دیدم جیمین نگام کرد عصبی بود چش غره رفت بقیه هم داشتن پاره میشدن از خنده حتی کوکی ولی از ترس جیمین خندشون رو نگه داشتن
ا.ت:ج..ج..جیمین ببخشید
جیمین:حرف نزن با من
ا.ت:جیمین ببخشید توروخدا غلط کردم ببخشید
جیمین:اصلا و اصلا و اصلا
ا.ت:هقق جیمین چطور دلت میاد هقق به من هقق بگی نه نمیبخشی هقق
جیمین:باشه باشه گریه نکن بخشیدمت
ا.ت:ایول
جی هوپ:جیمین خوب هر شدی ها
شوگا:از اول خر بود
جیمین:ساکت بشین ببینم بزنید فیلم عه جین هیونگ داره داد میزنه ببینید چیشده
جین:خداااااااا بگم چیکارت نکنه ا.ت
ا.ت:بابا ببخشید خب
جیمین و بقیه:چیشده
ا.ت:جین سرم داد زد چون سس رو ریختم به خدا حواسم نبود آلام برات سس میخرم
جین:هوففف سریع
ا.ت:چشم قربان
پاشدم یه لباس پوشیدم و رفتم سس بخرم مغازه چسبیده بود به خونم پس میتونستم این وقت شب برم درضمن اون مغازه شبانه روزی بود رفتم که خرید کنم داشتم بر میگشتم که چند نفر رو دیدم یهو دیدم هانسو پیششونه اومد جلو و گفت
هانسو:ا.ت برگرد تروخدا
ا.ت:برو اونور من دوس پسر دارم آقا
هانسو:عه واقا
ویو ا.ت
یهو دیدم چند نفر اومدن و دستام رو گرفتن و سیاهیییی
جیمین:چرا نیومد
کوک:نیم ساعت شده
تهیونگ:بریم ببینیم
بعد چند دقیقه
نامجون:واییی وی این کار رو کرده نکنه دزدینش شاید البته
شوگا: شاید نه حتما پاشید رد یاب گوشیش رو بزنیم
رد گوشیش رو زدن
کوک:چرا انقدر با سرعت حرکت میکنه معلومه یوار ماشین شده حتما دزدیتش
۴ روز بعد
ویو ا.ت
چند روزه اینجام و مجبورم الکی با هانسو خوب باشم تازه فهمیدم که هانسو مافیاعه و منو دزدیده چون هنوز دوسم داره خدا خدا میکنم که کوک و بقیه پیدام کنن رد یاب گوشیم روشن بود اون هانسو کصخل تر از این ترفتس که اینارو بدونه الکی خودم رو زدم به مریضی تا منو ببره بیرون
هانسو:اگه بریم بیرون حالت خوب میشه؟
ا.ت:اوهوم
هانسو:ولی نقشت جواب نمیده
ویو ا.ت
یهو صدای تفنگ اومد خاستم در برم که هانسو از موهام گرفت و گفت هر*زه خانم جایی نمیری بعد پرتم کرد تو یه زیر زمین و رفت محکم افتادم و سیاهیییی
این سرنوشت ا.ته؟ کسی چه میدونه؟
۱۳.۱k
۳۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.