آدم فضایی تو اتاقش نشسته بود و کتاب ترسناک میخوند.
آدم فضایی تو اتاقش نشسته بود و کتاب ترسناک میخوند.
اونقدر از کتابی که میخوند وحشت کرده بود که رنگ سبز رنگش کبود شده بود!
نفس عمیقی کشید...
کتابو گذاشت رو میز کنارش پتو رو تا روی سرش بالا کشید و همونطور که از ترس میلرزید سعی کرد ب خودش دلداری بده.
آدم فضایی با صدای لرزونی گفت: نه آدم ها واقعیت ندارن!👽
اونقدر از کتابی که میخوند وحشت کرده بود که رنگ سبز رنگش کبود شده بود!
نفس عمیقی کشید...
کتابو گذاشت رو میز کنارش پتو رو تا روی سرش بالا کشید و همونطور که از ترس میلرزید سعی کرد ب خودش دلداری بده.
آدم فضایی با صدای لرزونی گفت: نه آدم ها واقعیت ندارن!👽
۱۰.۱k
۱۷ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.