من تو رو دوست خواهم داشت پارت ششم
من تو رو دوست خواهم داشت پارت ششم
*خوب حالا اما امیدوارم خبری باشه
+بیام ....الله اکبر
*چی؟
+هیچی
شب***
ویو ات:دنبال آدرسی که ته گفته بود رفتم و رسیدم رفتم تو دیدم کسی نیست یه کافه که فضای قشنگی داره که یهو ته رو دیدم
ادمین:
ات از راه رو رد میشه و یهو تهیونگ رو میبینه که یه دسته گل تو دستشه و داره بهش نزدیک میشه....
#سلام
+سلام خبریه ؟
#اتت
+بله؟
#از وقتی دیدمت یه حسی بهم دست داد وقتی میرفتی پیش یه مرد دیگه عصبانی میشدم و بهت نزدیک میشدم تا کسی کاری باهات نکنه بعد فهمیدم که اون حس ...عشقه......ات .... دوست دارم میشه الان دوست دخترم و بعد از اون زنم باشی؟ میشه تا ابد کنارم باشی؟
+خوب حقیقتش من تو رو از وقتی ۱۷ سالم بود دوست داشتم از همون لحظه که دیدمت دوست داشتم وقتی بهم لبخند زدی رو هیچوقت یادم نمیره .....ولی تهیونگ...من تو رو دوست ندارم.....
#چی؟
+من عاشقتم
#من بیشتر
و همو میبوسن بعد از اون ات و ته از هم جدا میشن و هر کدوم مجبور به تعریف همه ماجرا واسه دوستاشون شدن
×واقعا داداش؟
#آره
×ته باید بهشون زنگ بزنی و بگی باید همو ببینیم
#چرا اونوقت؟
*خوب حالا اما امیدوارم خبری باشه
+بیام ....الله اکبر
*چی؟
+هیچی
شب***
ویو ات:دنبال آدرسی که ته گفته بود رفتم و رسیدم رفتم تو دیدم کسی نیست یه کافه که فضای قشنگی داره که یهو ته رو دیدم
ادمین:
ات از راه رو رد میشه و یهو تهیونگ رو میبینه که یه دسته گل تو دستشه و داره بهش نزدیک میشه....
#سلام
+سلام خبریه ؟
#اتت
+بله؟
#از وقتی دیدمت یه حسی بهم دست داد وقتی میرفتی پیش یه مرد دیگه عصبانی میشدم و بهت نزدیک میشدم تا کسی کاری باهات نکنه بعد فهمیدم که اون حس ...عشقه......ات .... دوست دارم میشه الان دوست دخترم و بعد از اون زنم باشی؟ میشه تا ابد کنارم باشی؟
+خوب حقیقتش من تو رو از وقتی ۱۷ سالم بود دوست داشتم از همون لحظه که دیدمت دوست داشتم وقتی بهم لبخند زدی رو هیچوقت یادم نمیره .....ولی تهیونگ...من تو رو دوست ندارم.....
#چی؟
+من عاشقتم
#من بیشتر
و همو میبوسن بعد از اون ات و ته از هم جدا میشن و هر کدوم مجبور به تعریف همه ماجرا واسه دوستاشون شدن
×واقعا داداش؟
#آره
×ته باید بهشون زنگ بزنی و بگی باید همو ببینیم
#چرا اونوقت؟
۳.۶k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.