Escape love part. 22
توی این چند ماه رابطه مون و ته روز به روز بهتر میشد و حال تهیونگ هم بهتر شده بود
و من و هوسوک بعضی اوقات میرفتیم توی پارکینگ موتور درست می کردیم
بالاخره همه چی خوب شد و موتر امده امده بود
از خوشحال بالا پایین میپریدمو دستامو بهم میکوبیدم
هوسوک: اروم جوگیر
+وااایی هوسوک نگاه چه خوشگل شده حتما عاشقش میشه
هوسوک: واقعا به این انتقاد اوردم که جوگیری جیمین که راس می گفت
+ یاااا هوسوکا کری نکن موهاتو بکشم تا دو روز سر درد بگیری
هوسوک: کو بیا ببینم
سمتش رفتم تا می خواستم موهاشو بگیرم که صدای بونگی امد
یونگی: بسهههههه عین سگ و گربه به جون هم میفتن
هوسوک: کرم اینه
+ این زر زر می کنه
+خودت کرم داری بی هدف
هوسوک: من زر زر می کنم؟؟؟
یونگی: خفه شیدددددد اهههه گمشید شما دوتا رو یه جا تنها بزاریم ترکش خورده تحویلتون میگیرم
بدون هیچی حرفی شما موتر رفتمو پارچه رو روش انداختنو از پارکینگ رفتم بیرون که دیدم ته روی تاب نشسته داره کتاب می خونه
لبخندی بهش زدمو بدو بدو سمتش رفتمو کنارش نشستم
+چطوری؟
- به خوبیت قشنگم
+ چی می خونی؟
- یه کتاب
+ درمورد؟
- یه دختر و پسر اسمش لبخند شیرنیه
+ اووو بلند بخون منم بشنوم
-اوکی
سرمو روی پاهاش گذاشتمو از پایین بهش نگاه می کردم
« کتاب لبخند شیرین»
-توی زندگی من خیلی اتفاقا زیادی افتاد و فرازو نشیب های زیادی داشتم
ولی هر فراز و نشینی یه خوبی و بدی هم داشت یه تجربه های خوب و یه تجربه های بد
تجربه من از اونجایی شروع شد که تو
فروشگاه داشتم برا خودم میگشتم که چند نفر جامو گرفتن
مرد: سلام خانوم کوچولو نظرت چیه باهم حال کنیم هوم؟
انا:ببخشید میشه برید کنار
مرد: بهمین زودی می خوای بری
انا: ببخشید لطفا...
کریس:بیب کجا بودی داشتم دنبالت میگشتم؟
انا: چی چیزه همین همین جا بودم
کریس : بیا بریم
دستمو گرفتو منو دنبال خودش کشوند
و من و هوسوک بعضی اوقات میرفتیم توی پارکینگ موتور درست می کردیم
بالاخره همه چی خوب شد و موتر امده امده بود
از خوشحال بالا پایین میپریدمو دستامو بهم میکوبیدم
هوسوک: اروم جوگیر
+وااایی هوسوک نگاه چه خوشگل شده حتما عاشقش میشه
هوسوک: واقعا به این انتقاد اوردم که جوگیری جیمین که راس می گفت
+ یاااا هوسوکا کری نکن موهاتو بکشم تا دو روز سر درد بگیری
هوسوک: کو بیا ببینم
سمتش رفتم تا می خواستم موهاشو بگیرم که صدای بونگی امد
یونگی: بسهههههه عین سگ و گربه به جون هم میفتن
هوسوک: کرم اینه
+ این زر زر می کنه
+خودت کرم داری بی هدف
هوسوک: من زر زر می کنم؟؟؟
یونگی: خفه شیدددددد اهههه گمشید شما دوتا رو یه جا تنها بزاریم ترکش خورده تحویلتون میگیرم
بدون هیچی حرفی شما موتر رفتمو پارچه رو روش انداختنو از پارکینگ رفتم بیرون که دیدم ته روی تاب نشسته داره کتاب می خونه
لبخندی بهش زدمو بدو بدو سمتش رفتمو کنارش نشستم
+چطوری؟
- به خوبیت قشنگم
+ چی می خونی؟
- یه کتاب
+ درمورد؟
- یه دختر و پسر اسمش لبخند شیرنیه
+ اووو بلند بخون منم بشنوم
-اوکی
سرمو روی پاهاش گذاشتمو از پایین بهش نگاه می کردم
« کتاب لبخند شیرین»
-توی زندگی من خیلی اتفاقا زیادی افتاد و فرازو نشیب های زیادی داشتم
ولی هر فراز و نشینی یه خوبی و بدی هم داشت یه تجربه های خوب و یه تجربه های بد
تجربه من از اونجایی شروع شد که تو
فروشگاه داشتم برا خودم میگشتم که چند نفر جامو گرفتن
مرد: سلام خانوم کوچولو نظرت چیه باهم حال کنیم هوم؟
انا:ببخشید میشه برید کنار
مرد: بهمین زودی می خوای بری
انا: ببخشید لطفا...
کریس:بیب کجا بودی داشتم دنبالت میگشتم؟
انا: چی چیزه همین همین جا بودم
کریس : بیا بریم
دستمو گرفتو منو دنبال خودش کشوند
۱۵.۸k
۰۹ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.