!اهم اهم ! بعد یک نسل ادمین پیدا شد
ا.ت گفت = وات !شما همدیگه رو میشناسید؟
ویو ته
آنقدر گرم حرف زدن با کوک بودم که ا.ت یادم رفت بعد چند دقیقه ا.ت گف ( همون چیزای که گف دیگه حوصله نوشتن ندارم)
دوباره بهش نگاه کردم اه مگه چقدر یه دختر میتونه جاذاب باشه
وبو راوی
ته بلند شد و گفت
+=او ا.ت ببخشید تورو یادمون رفت و اینکه بعله باهم دوستیم
_=اهان خوب نمیخواید این مستر کیوت رو معرفی کنید؟
+=ایشون برادر ناتنی من جیمین هست
(علامت جیمین ☆)
☆=او سلام مادام من جیمین هستم پارک جیمین برادر ناتنی تهیونگ
_=او خوشوقتم موسیو
+=امم ا.ت میگم کاری داشتی
_=او ببخشید کلا یادم رفت کار های که گفتید رو براتون آوردم
+=او ممنون ولی چقدر زود؟
*= بله ا.ت تا ساعت چهار صبح بیدار بود داشت اینارو درست میکرد
_=(چشم قره ی خفنی نزار کوک کرد )
+=واقعا!ا.ت من گقتم زود ولی نه آینکه به خودت فشار بیاری
_=نه مشکلی نیس خودمم خیلی مشتاق بودم ببینم چی میشه
+=اوکی خیلی ممنون
_=خواهش با اجازه مرخص میشم
+=اوکی خدافظ
_=خدافظ
ویو ته
ا.ت رفت سراغ کارش منو جیمین و کوک موندیم
ویو ته
آنقدر گرم حرف زدن با کوک بودم که ا.ت یادم رفت بعد چند دقیقه ا.ت گف ( همون چیزای که گف دیگه حوصله نوشتن ندارم)
دوباره بهش نگاه کردم اه مگه چقدر یه دختر میتونه جاذاب باشه
وبو راوی
ته بلند شد و گفت
+=او ا.ت ببخشید تورو یادمون رفت و اینکه بعله باهم دوستیم
_=اهان خوب نمیخواید این مستر کیوت رو معرفی کنید؟
+=ایشون برادر ناتنی من جیمین هست
(علامت جیمین ☆)
☆=او سلام مادام من جیمین هستم پارک جیمین برادر ناتنی تهیونگ
_=او خوشوقتم موسیو
+=امم ا.ت میگم کاری داشتی
_=او ببخشید کلا یادم رفت کار های که گفتید رو براتون آوردم
+=او ممنون ولی چقدر زود؟
*= بله ا.ت تا ساعت چهار صبح بیدار بود داشت اینارو درست میکرد
_=(چشم قره ی خفنی نزار کوک کرد )
+=واقعا!ا.ت من گقتم زود ولی نه آینکه به خودت فشار بیاری
_=نه مشکلی نیس خودمم خیلی مشتاق بودم ببینم چی میشه
+=اوکی خیلی ممنون
_=خواهش با اجازه مرخص میشم
+=اوکی خدافظ
_=خدافظ
ویو ته
ا.ت رفت سراغ کارش منو جیمین و کوک موندیم
۳.۰k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.