قانون اول 🔪 p33
ویو ا.ت
میخواستم از دلش در بیارم رفتم نشستم رو مبل یکم باهاش فاصله داشتم اخم کرده بود زبونشو میکردتو لپش قیافش ترسناک شده بود میخواستم چیزی بگم که در باز شد داداش اومده بود رفتم بغلش کردم
فلیکس:اجی من فردا میرم
ا.ت:چرا؟
فلیکس:میرم اینبار به خاطر شغلم دیر تر بهت سر میزنم فقط اینبار
ا.ت:بهم زنگ میزنی؟
فلیکس:اره کوچولو (لپ ا.ت رو کشید)
ویو ا.ت
رفتیم خوش گذروندیم و اینا فردا فلیکس رفت و اینا ۳ روز گذشت ولی کوک هنوز عصبی بود تصمیم گرفتم که برم باهاش حرف بزنم
ا.ت:کوک
کوک:.....(ساکت بود)
ا.ت:کوک با توعما خب چهار روزه باهام حرف نمیزنی(بغض)
کوک:باهات کاری ندارم برو پیش جیاز جونت(عصبی)
ا.ت:کوک چیشده خب مگه من قبول کردم دوس دخترش باشم؟
کوک:با وجود داشتن دوس پسر میخواستی قبول کن خانم ا.ت(عصبی)
ا.ت:کوک من دوس پسر ندارم آخه چی میگی
ویو ا.ت
اینو گفتم کوک یه نگاه بهم کرد و یهو محکم لبشو گذاشت رو لبام یه گاز زد که همراهیش کردم بعد جدا شد و گفت
کوک:مطمئنی؟
ا.ت:خ..خب...نمیدونم
کوک:ا.ت من دوست دارم و الان دوس پسرتم
ا.ت:چ..چ..چی میگی کوک
کوک:حرف نباشه
ا.ت:نه نمیخوام من یکی دیگه رو دوس دارم
کوک:واقا ولی تو حق ندارید برای کس دیگه ای باشی
ویو ا.ت
اینو گفت و لبشو دوباره گذاشت رو لبام و مک زد خیلی وحشیانه انجام داد نفسم داشن بند نیومد که لباشو جدا کرد و بعد ۲ ثانیه دوباره گذاشت رو لبام و شروع به مک زدن کرد بعد جدا شد
کوک:مطمئنی دوسم نداری؟(عصبی)
ا.ت:خب ..ن...نه ولی خیلی وحشی ای لبام کنده شد
کوک:یبار دیگه بگی کس دیگه ای رو دوس داری ممکنه لب برات نمونه
ا.ت:احمق
بعد پاشدم رفتم سراغ کمد بنفش
میخواستم از دلش در بیارم رفتم نشستم رو مبل یکم باهاش فاصله داشتم اخم کرده بود زبونشو میکردتو لپش قیافش ترسناک شده بود میخواستم چیزی بگم که در باز شد داداش اومده بود رفتم بغلش کردم
فلیکس:اجی من فردا میرم
ا.ت:چرا؟
فلیکس:میرم اینبار به خاطر شغلم دیر تر بهت سر میزنم فقط اینبار
ا.ت:بهم زنگ میزنی؟
فلیکس:اره کوچولو (لپ ا.ت رو کشید)
ویو ا.ت
رفتیم خوش گذروندیم و اینا فردا فلیکس رفت و اینا ۳ روز گذشت ولی کوک هنوز عصبی بود تصمیم گرفتم که برم باهاش حرف بزنم
ا.ت:کوک
کوک:.....(ساکت بود)
ا.ت:کوک با توعما خب چهار روزه باهام حرف نمیزنی(بغض)
کوک:باهات کاری ندارم برو پیش جیاز جونت(عصبی)
ا.ت:کوک چیشده خب مگه من قبول کردم دوس دخترش باشم؟
کوک:با وجود داشتن دوس پسر میخواستی قبول کن خانم ا.ت(عصبی)
ا.ت:کوک من دوس پسر ندارم آخه چی میگی
ویو ا.ت
اینو گفتم کوک یه نگاه بهم کرد و یهو محکم لبشو گذاشت رو لبام یه گاز زد که همراهیش کردم بعد جدا شد و گفت
کوک:مطمئنی؟
ا.ت:خ..خب...نمیدونم
کوک:ا.ت من دوست دارم و الان دوس پسرتم
ا.ت:چ..چ..چی میگی کوک
کوک:حرف نباشه
ا.ت:نه نمیخوام من یکی دیگه رو دوس دارم
کوک:واقا ولی تو حق ندارید برای کس دیگه ای باشی
ویو ا.ت
اینو گفت و لبشو دوباره گذاشت رو لبام و مک زد خیلی وحشیانه انجام داد نفسم داشن بند نیومد که لباشو جدا کرد و بعد ۲ ثانیه دوباره گذاشت رو لبام و شروع به مک زدن کرد بعد جدا شد
کوک:مطمئنی دوسم نداری؟(عصبی)
ا.ت:خب ..ن...نه ولی خیلی وحشی ای لبام کنده شد
کوک:یبار دیگه بگی کس دیگه ای رو دوس داری ممکنه لب برات نمونه
ا.ت:احمق
بعد پاشدم رفتم سراغ کمد بنفش
۱۲.۰k
۲۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.