فیک پسر عموی غیرتی
پارت ۱۱
*همه دور هم نشسته بودیم و به آتیش روشن کرده بودیم و داشتیم حرف میزدیم*
جانگ سون.بیان خاطرات ترسناکمون رو تعریف کنیم
*دلم نمیخواست برم توی چادر چون چادرم به جون چون یکی بود منم از حرف های ترس ناک مثل سگ میترسیدم ولی باید گوش میدادم *
الکس.یه بار توی خونه بودم که یه دفه در اتاق باز شد
لانا.خوب شاید من بودم.ترس.
الکس.تو کلاس باله بودی
رز.یه روز قرار بود الکس بیاد خونمون منم تنها بودم که یهو پنجره به صدا در اومد
لانا.با الکس خوابیدی.داد.
رز.خوب آره
لانا.الکس تو همیشه به من میگه پسر خونه نیار بعد خو...
الکس.ارام باش
لینا.توی حموم بودم یهو آهنگ پلی شد
لانا.دروغ گو
جون وون.لانا برو تو چادر
لانا.نه من خوبم
الکس.راست میگه برو
لانا.ایش باشه
#فیک
#سناریو
*همه دور هم نشسته بودیم و به آتیش روشن کرده بودیم و داشتیم حرف میزدیم*
جانگ سون.بیان خاطرات ترسناکمون رو تعریف کنیم
*دلم نمیخواست برم توی چادر چون چادرم به جون چون یکی بود منم از حرف های ترس ناک مثل سگ میترسیدم ولی باید گوش میدادم *
الکس.یه بار توی خونه بودم که یه دفه در اتاق باز شد
لانا.خوب شاید من بودم.ترس.
الکس.تو کلاس باله بودی
رز.یه روز قرار بود الکس بیاد خونمون منم تنها بودم که یهو پنجره به صدا در اومد
لانا.با الکس خوابیدی.داد.
رز.خوب آره
لانا.الکس تو همیشه به من میگه پسر خونه نیار بعد خو...
الکس.ارام باش
لینا.توی حموم بودم یهو آهنگ پلی شد
لانا.دروغ گو
جون وون.لانا برو تو چادر
لانا.نه من خوبم
الکس.راست میگه برو
لانا.ایش باشه
#فیک
#سناریو
۳.۴k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.