پارت 3
پارت 3
(در جواب فقط اوهومی گفت و از پله ها پایین رفت که بکهیون و در کتو شلواری سیاه و زیبا دید که به ا.ت زل زده بود)
خوشتیپ شدی
/عا....اها ...بله ....شما هم خیلی زیبا شدی
معلومه
/(خنده ای کرد)انگار امشب قراره خیلیا از بین برن
(نیشخند تمسخر امیزی زد) هدف منم همینه
(سوار ماشین شدن ( عکس ماشینش پست قبل ) و راه اوفتادن توی راه فقط بکهیون باز هم در مورد چند باند دیگه حرف میزد که بعد چند مین رسیدن بکهیون پیاده شد و در طرف ا.ت رو باز کرد و دستشو گرفت تا پیاده بشه )
( با بکهیون که یک قدم عقب تر از من بود وارد راه روی طولانی که پر بادیگارد بود شدیم به در سالن رسیدیم که درو باز کردن و حضورمو اعلام کردن )
؛ریس باند بلک وب وارد شدن(همه افراد داخل سالن به طرفم بر گشتن و با دیدنم که یک زن بودم همه با تعجب بعضیا با نیشخند کثیف بهم نگاه می کردن اما من خون سرد تر از چیزی بودم که به این چیز ها فکر کنم با اقتدار و غرور به داخل سالن قدم برداشتم که دو مرد که سنشون به 47 و یا به بالا می خورد به طرفم اومدن و دستشون رو به طرفم دراز کردن
؛ خوش اومدید خانم لی
ممنون
ساری کم شد 😭💔
(در جواب فقط اوهومی گفت و از پله ها پایین رفت که بکهیون و در کتو شلواری سیاه و زیبا دید که به ا.ت زل زده بود)
خوشتیپ شدی
/عا....اها ...بله ....شما هم خیلی زیبا شدی
معلومه
/(خنده ای کرد)انگار امشب قراره خیلیا از بین برن
(نیشخند تمسخر امیزی زد) هدف منم همینه
(سوار ماشین شدن ( عکس ماشینش پست قبل ) و راه اوفتادن توی راه فقط بکهیون باز هم در مورد چند باند دیگه حرف میزد که بعد چند مین رسیدن بکهیون پیاده شد و در طرف ا.ت رو باز کرد و دستشو گرفت تا پیاده بشه )
( با بکهیون که یک قدم عقب تر از من بود وارد راه روی طولانی که پر بادیگارد بود شدیم به در سالن رسیدیم که درو باز کردن و حضورمو اعلام کردن )
؛ریس باند بلک وب وارد شدن(همه افراد داخل سالن به طرفم بر گشتن و با دیدنم که یک زن بودم همه با تعجب بعضیا با نیشخند کثیف بهم نگاه می کردن اما من خون سرد تر از چیزی بودم که به این چیز ها فکر کنم با اقتدار و غرور به داخل سالن قدم برداشتم که دو مرد که سنشون به 47 و یا به بالا می خورد به طرفم اومدن و دستشون رو به طرفم دراز کردن
؛ خوش اومدید خانم لی
ممنون
ساری کم شد 😭💔
۵.۹k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.