(یوری)
(یوری)
ماشینن جونگکوک بود بسمتش رفتمو درو باز کروم و رو صندلی بقل رانتده نشستم
یوری: سلام چییزی شده؟؟
کوک: جبران کمکمو یادته ؟
یوری اوهوم ..کاری باید بکنم ؟
کوک: ببین من قصد ازدواح ندارم و اگه کسی تو زندگیم نباشه باید دختر عمه مو بگیرم و من اینو نمیخوام
یوری: کمک من چیه؟
کوک: من ب مادر بردگ گفتم کسی تو زندگیم هس ولی چون میدونست ازم بعیده گف فردا باش برم مهمونی شام پیش مامان بزرگم
یوری: ووو...
ککک: تو باید نقش نامزدمو بازی کنی
یوری: خو...خوب ..من کارام چی
کوک: چه کاری؟. تو فقط کل امروز اماده شو
ب جعبه ی مشت ماشین اشاره کردم
کوک: اون ستو بپوش
یوری: منظوزم باره
گوشیمو برداشتم ب جیمین زنگ زدم
کوک: الان هیونگ
_....
کوک: من کارمدنت پارک یوریو میخوام و امشب بش مرخصی بده
_...
ککک: داستانش مفصله بعدا میگم
_.....
گوک: ممنونم
و قط کردم
کوک: مرخصیتو گرفتم
یوری: ساعت چند اماده باشم؟
کوگ: ۷ شب
یوری: باشه
کوک: اعترازی نداری؟
یوری: دیب انقدر بم لطف کردی که این چییزی نی ...ممنونم و فعلا
کوک: واسا شمارتو بده
شمارشو تو گوشیم ب اسم یوری سیو کرد
کوک: اون جعبه هم ببر و بپوشش
یوری: ولی...
کوک: بپوش فعلا
جعبرو بش دادم گاز دادم
رسیدم خونه و به تهیونگ همه چیو گفتم البته جز اینکع از قبل یوریو میشناسم
ماشینن جونگکوک بود بسمتش رفتمو درو باز کروم و رو صندلی بقل رانتده نشستم
یوری: سلام چییزی شده؟؟
کوک: جبران کمکمو یادته ؟
یوری اوهوم ..کاری باید بکنم ؟
کوک: ببین من قصد ازدواح ندارم و اگه کسی تو زندگیم نباشه باید دختر عمه مو بگیرم و من اینو نمیخوام
یوری: کمک من چیه؟
کوک: من ب مادر بردگ گفتم کسی تو زندگیم هس ولی چون میدونست ازم بعیده گف فردا باش برم مهمونی شام پیش مامان بزرگم
یوری: ووو...
ککک: تو باید نقش نامزدمو بازی کنی
یوری: خو...خوب ..من کارام چی
کوک: چه کاری؟. تو فقط کل امروز اماده شو
ب جعبه ی مشت ماشین اشاره کردم
کوک: اون ستو بپوش
یوری: منظوزم باره
گوشیمو برداشتم ب جیمین زنگ زدم
کوک: الان هیونگ
_....
کوک: من کارمدنت پارک یوریو میخوام و امشب بش مرخصی بده
_...
ککک: داستانش مفصله بعدا میگم
_.....
گوک: ممنونم
و قط کردم
کوک: مرخصیتو گرفتم
یوری: ساعت چند اماده باشم؟
کوگ: ۷ شب
یوری: باشه
کوک: اعترازی نداری؟
یوری: دیب انقدر بم لطف کردی که این چییزی نی ...ممنونم و فعلا
کوک: واسا شمارتو بده
شمارشو تو گوشیم ب اسم یوری سیو کرد
کوک: اون جعبه هم ببر و بپوشش
یوری: ولی...
کوک: بپوش فعلا
جعبرو بش دادم گاز دادم
رسیدم خونه و به تهیونگ همه چیو گفتم البته جز اینکع از قبل یوریو میشناسم
۸.۳k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.