پارت۷
پارت۷
(کنار صحبت غذا میخوردیم که......)
ا.ت ویو"
گرم صحبت بودیم که دستی روی پام احساس کردم وقتی خم شدم ببینم دست کیه دیدم دست جونگ کوک بود پس برگشتم سمت میز و دستمو گذاشتم رو دست کوک
جونگ کوک ویو"
دستمو با تردید گذاشتم رو پاش و اونم بعد چند دقیقه دستشو گذاشت رو دستم و خوب اولین کارم رو انجام دادم واسه به دست آوردن دلش
پاشو فشار میدادم و وقتی دستش رو دستم بود تحریکم میکرد و اینکه همراهیم کرد خوشحال شدم
ا.ت ویو"
دلم یهو ریخت ولی حص آرامش بهم داد و همراهیش کردم
جین ویو"
فهمیدم کوک اون پایین داره یه گوهی میخوره پس چنگالم رو انداختم پایین و رفتم پایین تا برش دارم و یه چیزه گوگولی دیدم بلند شدم و زدم پهلوی نامجون و گفتم بیا کارت دارم
نامجون:ایی دیونه دردم گرفت
جین:بیا کارت دارم
نامجون:باشه
ادمین""""
جین و نامجون رفتن دستشویی و چیزایی که جین فهمیده به نامجون گفت و نامجون پشماش ریخت ولی بوروز نداد
همه گرم صحبت بودن که شوگا پیشنهاد داد دیگه برن چون خوابش میومد و همه قبول کردین همه رفتن بیرون؛ا.ت و کوک دم صندوق باهم کَلکَل میکردن که کی حساب کنه آخه آخر کوک دستشو دور کمر دختره گرفت وکشیدش سمت خودش و دم گوشش با نفس های گرم گفت حرف گوش کن
ا.ت ویو"
داشتیم بحث میکردیم که دستشو گذاشت روی کمرم و کشید سمت خودش و دمگوشم گفت حرف گوش کن و خوب خجالت کشیدم که هم اون داره حساب میکنه و هم جلو گارسونا این کارو کرد(تو خودت دلت میخواست اره....🔫🫥)
کوک ویو"
معلوم بود خجالت کشیده ولی قلبم وایسا بوی تنش بهم آرامش میداد
بعد از حساب رفتیم ریون پیش بقیه
ا.ت:ممنون بابت امروز ما دیگه رفع زحمت کنیم که کوک دستم گرفت
کوک:منمیرسونمتون
ا.ت:ن خیلی زحمت دادی بسه دیگه و قراره بو یونا بری یه جای
یونا از تون ور پیش جیهوپ گفت
یونا:کجا
ا.ت دستشو زد به سرش و گفت
ا.ت:واقعا دستت گرفتار شدم
یونا:واقعا کجا قرار بود بریم
ا.ت:هیچی...(یونا کامل شبیه رفیق خودمه🤣)
همه گرم خنده بودن که.......
تا بعدی سلام
(کنار صحبت غذا میخوردیم که......)
ا.ت ویو"
گرم صحبت بودیم که دستی روی پام احساس کردم وقتی خم شدم ببینم دست کیه دیدم دست جونگ کوک بود پس برگشتم سمت میز و دستمو گذاشتم رو دست کوک
جونگ کوک ویو"
دستمو با تردید گذاشتم رو پاش و اونم بعد چند دقیقه دستشو گذاشت رو دستم و خوب اولین کارم رو انجام دادم واسه به دست آوردن دلش
پاشو فشار میدادم و وقتی دستش رو دستم بود تحریکم میکرد و اینکه همراهیم کرد خوشحال شدم
ا.ت ویو"
دلم یهو ریخت ولی حص آرامش بهم داد و همراهیش کردم
جین ویو"
فهمیدم کوک اون پایین داره یه گوهی میخوره پس چنگالم رو انداختم پایین و رفتم پایین تا برش دارم و یه چیزه گوگولی دیدم بلند شدم و زدم پهلوی نامجون و گفتم بیا کارت دارم
نامجون:ایی دیونه دردم گرفت
جین:بیا کارت دارم
نامجون:باشه
ادمین""""
جین و نامجون رفتن دستشویی و چیزایی که جین فهمیده به نامجون گفت و نامجون پشماش ریخت ولی بوروز نداد
همه گرم صحبت بودن که شوگا پیشنهاد داد دیگه برن چون خوابش میومد و همه قبول کردین همه رفتن بیرون؛ا.ت و کوک دم صندوق باهم کَلکَل میکردن که کی حساب کنه آخه آخر کوک دستشو دور کمر دختره گرفت وکشیدش سمت خودش و دم گوشش با نفس های گرم گفت حرف گوش کن
ا.ت ویو"
داشتیم بحث میکردیم که دستشو گذاشت روی کمرم و کشید سمت خودش و دمگوشم گفت حرف گوش کن و خوب خجالت کشیدم که هم اون داره حساب میکنه و هم جلو گارسونا این کارو کرد(تو خودت دلت میخواست اره....🔫🫥)
کوک ویو"
معلوم بود خجالت کشیده ولی قلبم وایسا بوی تنش بهم آرامش میداد
بعد از حساب رفتیم ریون پیش بقیه
ا.ت:ممنون بابت امروز ما دیگه رفع زحمت کنیم که کوک دستم گرفت
کوک:منمیرسونمتون
ا.ت:ن خیلی زحمت دادی بسه دیگه و قراره بو یونا بری یه جای
یونا از تون ور پیش جیهوپ گفت
یونا:کجا
ا.ت دستشو زد به سرش و گفت
ا.ت:واقعا دستت گرفتار شدم
یونا:واقعا کجا قرار بود بریم
ا.ت:هیچی...(یونا کامل شبیه رفیق خودمه🤣)
همه گرم خنده بودن که.......
تا بعدی سلام
۴.۳k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.