🐈⬛🩶بدبختی از من شروع شد 🩶🐈⬛
جوهیونگ ویو
یونگی محکم دستمو گرفت و منو برد سمت موتورش
-سوار شو
+چشم
سوار شدمدستامو دور کمرش حلقه کردم یکم خجالت کشید ولی اکی بود
رسیدیم دم یه عمارتی پیاده شد گفت پیاده شم رفتیم داخل عمارت
Rm:یونگی هیونگ از این طرفا
-بگو جونگ کوک کجاست
Rm:بالا هست این کیه
- خودت میفهمی
این نامجون btsبود وایی خدا من یعنی الان تو خوابگاه اونام که هر 6 تایه بقیه اومدن پایین
ته:شوگاااا سلام
کوک:سلام
همه باهم :انیوو
- جونکوک اسم پدرت چی بود
کوک:اونجیل
+چیی
+سلام
همه جز کوک :سلام دختر خانم اسمت چیه
+من ها.... جوهیونگ هستم
نامی:فامیلت چیه
- الان معلوم میشه
-کوک بیا بریم باید ازمایش دی ان ای بدی
کوک :برا چیی
- تو جز داداشت خواهر برادر دیگه ای هم داری داشتی اصلا؟
کوک:چطور... خب... یادم نیست ولی 12 سالم بود یه خواهر یا برادمو از دست دادم ما مانم گفته
+ دم گوش یونگی با ذوق.... یعنی میشه من خواهرش باشم
- بلند.... شایددددد
+سییسسسس یواش تر
کوک:دارین دم گوشی چی میگین
....
یونگی محکم دستمو گرفت و منو برد سمت موتورش
-سوار شو
+چشم
سوار شدمدستامو دور کمرش حلقه کردم یکم خجالت کشید ولی اکی بود
رسیدیم دم یه عمارتی پیاده شد گفت پیاده شم رفتیم داخل عمارت
Rm:یونگی هیونگ از این طرفا
-بگو جونگ کوک کجاست
Rm:بالا هست این کیه
- خودت میفهمی
این نامجون btsبود وایی خدا من یعنی الان تو خوابگاه اونام که هر 6 تایه بقیه اومدن پایین
ته:شوگاااا سلام
کوک:سلام
همه باهم :انیوو
- جونکوک اسم پدرت چی بود
کوک:اونجیل
+چیی
+سلام
همه جز کوک :سلام دختر خانم اسمت چیه
+من ها.... جوهیونگ هستم
نامی:فامیلت چیه
- الان معلوم میشه
-کوک بیا بریم باید ازمایش دی ان ای بدی
کوک :برا چیی
- تو جز داداشت خواهر برادر دیگه ای هم داری داشتی اصلا؟
کوک:چطور... خب... یادم نیست ولی 12 سالم بود یه خواهر یا برادمو از دست دادم ما مانم گفته
+ دم گوش یونگی با ذوق.... یعنی میشه من خواهرش باشم
- بلند.... شایددددد
+سییسسسس یواش تر
کوک:دارین دم گوشی چی میگین
....
۲.۴k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.