جرعت نکن به چشم هام نگاه نکنی
_جرعت نکن به چشم هام نگاه نکنی
_بس کن ته.... میخوای چی رو ثابت کنی؟
تهیونگ ، جونگ کوک رو با حرص به دیوار کوبید و بیتوجه به ناله دردمند پسر کوچیکتر ، سرش رو تو گردنش فرو برد
عطر تنش رو عمیق بو کشید و چشم هاش رو بست
_من دوست دارم کوک... خودت رو ازم نگیر
_بس کن ته.... میخوای چی رو ثابت کنی؟
تهیونگ ، جونگ کوک رو با حرص به دیوار کوبید و بیتوجه به ناله دردمند پسر کوچیکتر ، سرش رو تو گردنش فرو برد
عطر تنش رو عمیق بو کشید و چشم هاش رو بست
_من دوست دارم کوک... خودت رو ازم نگیر
۶.۰k
۰۸ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.