BLACK LOVE(PART8)
جیمین:خب در بیار دیگه نشنیدی مگه ،باید بخوابی رو تخت
ات:دیوونه شدی ، تو چه نسبتی باهام داری اخهه
جیمین:الان خجالتی شدی؟
ات:خب معلومه
جیمین:خجالت نکش من بدنتو چند بار دیدم تازه (با لحن اروم گفت) تو زیرمم بودی
ات:خفه شو جیمین (با لحن نق زدن)
جیمین:باشه باشه عصبی نشو خودت در بیار نگاهت نمیکنم چشمام میبندم خوبه؟
ات:اره
کمکم کرد تا لباسم در بیارم و بخوابم رو تخت و میدونستم که نگام میکنه ولی بروز ندادم و خوابیدم رو تخت دکتر امد و سونو گرافی گرفت و گفت خیله خب تا شما لباس بپوشید نسختون مینویسم
جیمین:ممنون ، ات مواظب باش بشین رو تخت اول لباست بپوش لباسم تنم کرد و بعد شلوارم و اوردتم پایین تخت ، خیلی مهربون شده بود . برام عجیب بود قبلا هم اینجوری بود ولی نه در این حد ..
نشستیم رو صندلی که دکتر گفت
دکتر:اا خب راستش چجوری بهتون بگم ..شما باردار هستین
من و جیمین چشمامون چهارتا شد و همینجوری نگاش میکردیم و گفتم
ات: چ چیی ، یعنی چی باردارین نه این نباید اتفاق بیافته.
جیمین:خانم دکتر چیکارش کنیم ما نمیتونیم این بچه رو نگه داریم به خاطر شرایطمون...
دکتر:مسئله مالی هست!؟
ات:نه مسئله مالی نیست مسئله ....میخواستم بگم و نگرانی تو چشمای جیمین موج میزد که شاید بگم زنش نیستم که گفتم مسئله نگهداریش وگرنه شوهرم انقدر پول داره و خرج میکنه که تموم نمیشه. نمیدونم چرا این حرف زدم که دکترگفت
دکتر:به هر حال به خودتون ربط داره اگر نمیخواین میتونین بچه رو سقط کنید و یا نه ماه نگهش دارین و وقتی بدنیا امد بدینش پرورشگاه باز به خودتون ربط داره
ات:نه میخوام سقط شه نمیتونم نه ماه نگهدارم و بعدش بدم یه نفر دیگه با ناراحتی و جیمین همینطور ساکت بود و میدونست چه گندی زده
دکتر:باشه شرایطش دومدل یا با قرص یا با دستگاه
با قرص۵۰ ۵۰هه
ات:یعنی چی
دکتر: یعنی با قرص هم ممکن سقط شه هم ممکن سقط نشه ولی با دستگاه کامل سقط میشه ولی درد بیشتر و شدید تری داره
میتونید باهم صحبت کنید من میرم بیرون راحت باشید
دکتر رفت
ات:میبینی چه گندی زدی به حال و روزگارمون
جیمین:ات میدونم الان ناراحتی و چه گندی زدم ولی مطمئنی که با دستگاه میتونی دردش میگه خیلی زیاده
ات:چاره دیگه ای ندارم مجبورم
جیمین:با قرص هم میشه اگه نشد بیا و با دستگاه انجامش بده ها؟؟
ات:نمیدونم جیمین (با گریه)من شرایط مادر شدن ندارم و حتی تو هنوز شوهرمم نیستی چه برسه بخوای پدر شی))
جیمین:میدونم ات واقعا متاسفم ولی خب نمیخوام درد کشیدنتو ببینم با قرص روندتو طی کن مطمئنم سقط میشه
ات:باشه
دکتر امد و گفتیم که با قرص و گفت
دکتر:خونریزی و درد شکم هم همراهشه
و قبول کردم قرص نوشت و گفت بعد از یکماه دوباره بیایم تا معاینه کنه ببینه از بین رفته یا نه ماهم قبول کردیم و خداحافظی کردیم و امدیم بیرون و رفتیم سمت ماشین منو عقب نشوند تا دراز بکشم باید دارو هام میگرفتم گفتم
ات:نمیخوام فردا بگیر
جیمین:حرف اضافه نباشه ، میریم همین الان دارو هاتو میگیریم که از فردا شروع کنی باید هواسم بهت خیلی باشه
هیچی نگفتم و اروم گریه کردم
پایان پارت8
ات:دیوونه شدی ، تو چه نسبتی باهام داری اخهه
جیمین:الان خجالتی شدی؟
ات:خب معلومه
جیمین:خجالت نکش من بدنتو چند بار دیدم تازه (با لحن اروم گفت) تو زیرمم بودی
ات:خفه شو جیمین (با لحن نق زدن)
جیمین:باشه باشه عصبی نشو خودت در بیار نگاهت نمیکنم چشمام میبندم خوبه؟
ات:اره
کمکم کرد تا لباسم در بیارم و بخوابم رو تخت و میدونستم که نگام میکنه ولی بروز ندادم و خوابیدم رو تخت دکتر امد و سونو گرافی گرفت و گفت خیله خب تا شما لباس بپوشید نسختون مینویسم
جیمین:ممنون ، ات مواظب باش بشین رو تخت اول لباست بپوش لباسم تنم کرد و بعد شلوارم و اوردتم پایین تخت ، خیلی مهربون شده بود . برام عجیب بود قبلا هم اینجوری بود ولی نه در این حد ..
نشستیم رو صندلی که دکتر گفت
دکتر:اا خب راستش چجوری بهتون بگم ..شما باردار هستین
من و جیمین چشمامون چهارتا شد و همینجوری نگاش میکردیم و گفتم
ات: چ چیی ، یعنی چی باردارین نه این نباید اتفاق بیافته.
جیمین:خانم دکتر چیکارش کنیم ما نمیتونیم این بچه رو نگه داریم به خاطر شرایطمون...
دکتر:مسئله مالی هست!؟
ات:نه مسئله مالی نیست مسئله ....میخواستم بگم و نگرانی تو چشمای جیمین موج میزد که شاید بگم زنش نیستم که گفتم مسئله نگهداریش وگرنه شوهرم انقدر پول داره و خرج میکنه که تموم نمیشه. نمیدونم چرا این حرف زدم که دکترگفت
دکتر:به هر حال به خودتون ربط داره اگر نمیخواین میتونین بچه رو سقط کنید و یا نه ماه نگهش دارین و وقتی بدنیا امد بدینش پرورشگاه باز به خودتون ربط داره
ات:نه میخوام سقط شه نمیتونم نه ماه نگهدارم و بعدش بدم یه نفر دیگه با ناراحتی و جیمین همینطور ساکت بود و میدونست چه گندی زده
دکتر:باشه شرایطش دومدل یا با قرص یا با دستگاه
با قرص۵۰ ۵۰هه
ات:یعنی چی
دکتر: یعنی با قرص هم ممکن سقط شه هم ممکن سقط نشه ولی با دستگاه کامل سقط میشه ولی درد بیشتر و شدید تری داره
میتونید باهم صحبت کنید من میرم بیرون راحت باشید
دکتر رفت
ات:میبینی چه گندی زدی به حال و روزگارمون
جیمین:ات میدونم الان ناراحتی و چه گندی زدم ولی مطمئنی که با دستگاه میتونی دردش میگه خیلی زیاده
ات:چاره دیگه ای ندارم مجبورم
جیمین:با قرص هم میشه اگه نشد بیا و با دستگاه انجامش بده ها؟؟
ات:نمیدونم جیمین (با گریه)من شرایط مادر شدن ندارم و حتی تو هنوز شوهرمم نیستی چه برسه بخوای پدر شی))
جیمین:میدونم ات واقعا متاسفم ولی خب نمیخوام درد کشیدنتو ببینم با قرص روندتو طی کن مطمئنم سقط میشه
ات:باشه
دکتر امد و گفتیم که با قرص و گفت
دکتر:خونریزی و درد شکم هم همراهشه
و قبول کردم قرص نوشت و گفت بعد از یکماه دوباره بیایم تا معاینه کنه ببینه از بین رفته یا نه ماهم قبول کردیم و خداحافظی کردیم و امدیم بیرون و رفتیم سمت ماشین منو عقب نشوند تا دراز بکشم باید دارو هام میگرفتم گفتم
ات:نمیخوام فردا بگیر
جیمین:حرف اضافه نباشه ، میریم همین الان دارو هاتو میگیریم که از فردا شروع کنی باید هواسم بهت خیلی باشه
هیچی نگفتم و اروم گریه کردم
پایان پارت8
۹.۰k
۱۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.