Gate of hope &28
ویو یویی روی تخت البته تو بغل هیونجین چشامو باز کردم به وضعیت چند ساعت پیش من و هیونجین که فکر کردم چشامو محکم بستم و رو هم فشارشون دادم!
یویی:لعنت بهت پسر مجبوری اینقد جذاب باشییی!(آروم)
هیونجین:میشنوم کوچولو!
یویی با شنیدن صدای هیونجین خشکش زد و زود چشاشو باز کرد
یویی:تو..چیز..یعنی..میگم
با قرار گرفتن دست گرم هیونجین رو لبام خفه شدم
هیونجین:این من بودم که تحمل اینقد زیبا و جذاب بودنتو نداشتم بیب آخه میدونی تو اونقد زیبای که هر وقت نگات میکنم از خود بی خود میشم!
یویی ناخواسته لبخند کیوتی میزنه که هیونجین دستشو از لباش برمیداره و محکم لپشو فشار میده
که اینبار یویی عصبانی میشه و دستشو میذاره به سینه هیونجین که طولی نکشید فهمید که هیونجین لخته!(خنگی یویی خنگ😥😂)
هیونجین لبخند شیطانی میزنه که یویی زود دستشو برمیداره و پتو رو میکشه سرش!
هیونجین اینبار صدا دار میخنده و میگه:بیب خجالت نکش چند ساعت پیشم..
یویی:چیزییی نگووو نمیخواممم بشنوم!
هیونجین اینبار از رو تخت بلند میشه و حولشو از کمد درمیاره و میگه:میرم حموم چشاتو باز کن کوچولو!
یویی زیر پتو:کوچولووو نیستممم ۲۰۰ سالمههه
هیونجین خندید و گفت:ریشه سوم ۲۰۰ رو میگی؟(عررر ریاضی شد🤧😂)
یویی:یاااا
هیونجین با لبخند میره حموم که یویی زود بلند میشه و پتو رو میپیچه دورش و بدو بدو میره اتاق خودش و بعد دوش میگیره!
(پست بعدی عکساشونو قرار میدم!)
یویی:لعنت بهت پسر مجبوری اینقد جذاب باشییی!(آروم)
هیونجین:میشنوم کوچولو!
یویی با شنیدن صدای هیونجین خشکش زد و زود چشاشو باز کرد
یویی:تو..چیز..یعنی..میگم
با قرار گرفتن دست گرم هیونجین رو لبام خفه شدم
هیونجین:این من بودم که تحمل اینقد زیبا و جذاب بودنتو نداشتم بیب آخه میدونی تو اونقد زیبای که هر وقت نگات میکنم از خود بی خود میشم!
یویی ناخواسته لبخند کیوتی میزنه که هیونجین دستشو از لباش برمیداره و محکم لپشو فشار میده
که اینبار یویی عصبانی میشه و دستشو میذاره به سینه هیونجین که طولی نکشید فهمید که هیونجین لخته!(خنگی یویی خنگ😥😂)
هیونجین لبخند شیطانی میزنه که یویی زود دستشو برمیداره و پتو رو میکشه سرش!
هیونجین اینبار صدا دار میخنده و میگه:بیب خجالت نکش چند ساعت پیشم..
یویی:چیزییی نگووو نمیخواممم بشنوم!
هیونجین اینبار از رو تخت بلند میشه و حولشو از کمد درمیاره و میگه:میرم حموم چشاتو باز کن کوچولو!
یویی زیر پتو:کوچولووو نیستممم ۲۰۰ سالمههه
هیونجین خندید و گفت:ریشه سوم ۲۰۰ رو میگی؟(عررر ریاضی شد🤧😂)
یویی:یاااا
هیونجین با لبخند میره حموم که یویی زود بلند میشه و پتو رو میپیچه دورش و بدو بدو میره اتاق خودش و بعد دوش میگیره!
(پست بعدی عکساشونو قرار میدم!)
۱۰.۹k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.