فیک کوک
فیک کوک
Part.4
ا/ت رفت داخل رخت کن پسرا تا درو باز کرد جونگ کوک رو دید که تیشرت اش رو در آورده ا/ت که پشمام ریخته بود شروع کرد به جیغ زدن جونگ کوک گفت: عهههههه برو بیروننن
ا/ت گفت :تو برو بیرون اینجا رخت کن دختراست
جونگ کوک:مگه کوری نمیبینی لباس تنم نیست برو بیرووننننن
از زبان جونگ کوک
وای دختره نمیرفت بیرون ولی موقع ای که عصبانی بود خیلی کیوت میشد برای همین نتونستم جلوی خندم رو بگیرم و زدم زیر خنده
ا/ت: چرا داری میخندی برو بیرونن
جونگ کوک:تو باید بری بیرون -_-
ا/ت : نه تو باید بری
جونگ کوک:دهه میگم برو بیرون لباس تنم نی
ا/ت: یهو به خودش اومد و رفت بیرون.
از زبان ا/ت
آیشش دختر آبروت رفت خو بیا بیرون دیگه.......
Part.4
ا/ت رفت داخل رخت کن پسرا تا درو باز کرد جونگ کوک رو دید که تیشرت اش رو در آورده ا/ت که پشمام ریخته بود شروع کرد به جیغ زدن جونگ کوک گفت: عهههههه برو بیروننن
ا/ت گفت :تو برو بیرون اینجا رخت کن دختراست
جونگ کوک:مگه کوری نمیبینی لباس تنم نیست برو بیرووننننن
از زبان جونگ کوک
وای دختره نمیرفت بیرون ولی موقع ای که عصبانی بود خیلی کیوت میشد برای همین نتونستم جلوی خندم رو بگیرم و زدم زیر خنده
ا/ت: چرا داری میخندی برو بیرونن
جونگ کوک:تو باید بری بیرون -_-
ا/ت : نه تو باید بری
جونگ کوک:دهه میگم برو بیرون لباس تنم نی
ا/ت: یهو به خودش اومد و رفت بیرون.
از زبان ا/ت
آیشش دختر آبروت رفت خو بیا بیرون دیگه.......
۴۱.۵k
۲۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.