((کپی راضی نیستم))
p5
ات و تهیونگ از مهمانی بیرون میرن،هر دو شکست عشقی خورده بودن خیلی درد ناک بود،هر دو شروع میکنن بی کنترل اشک ریختن،تهیونگ به دور نگاه میکند و اشک از چشماش سرازیر میشه،ات ام به زمین نگاه میکنه و بی صدا گریه میکنه،تهیونگ از اعصبانیت و غم اشک هاش میریخت و چشماش قرمز بودتهیونگ: بسته دیگه نمیتونم الان باید اون بچه رو چی کار کنم لعنتــی؛!ات به تهیونگ نگاه میکنه چشماش قرمز بودات: درکت میکنم، هر دو تو یک روز عشق زندگیمون رو از دست دادیم💔تهیونگ اشک هاش بیشتر سرازیر میشه دیگه نمیتونه خودش رو نگه داره احساس میکرد قلبش داره منفجر میشه ات رو بغل میکنه و روی شونه اش بلند بلند گریه میکنه،ات تعجب میکنه اما بعد دست هاش رو دور تهیونگ حلقه میکنه و به ارومی گریه میکنه،صحنه ای بسیار درد ناک بود💔که.....
ات و تهیونگ از مهمانی بیرون میرن،هر دو شکست عشقی خورده بودن خیلی درد ناک بود،هر دو شروع میکنن بی کنترل اشک ریختن،تهیونگ به دور نگاه میکند و اشک از چشماش سرازیر میشه،ات ام به زمین نگاه میکنه و بی صدا گریه میکنه،تهیونگ از اعصبانیت و غم اشک هاش میریخت و چشماش قرمز بودتهیونگ: بسته دیگه نمیتونم الان باید اون بچه رو چی کار کنم لعنتــی؛!ات به تهیونگ نگاه میکنه چشماش قرمز بودات: درکت میکنم، هر دو تو یک روز عشق زندگیمون رو از دست دادیم💔تهیونگ اشک هاش بیشتر سرازیر میشه دیگه نمیتونه خودش رو نگه داره احساس میکرد قلبش داره منفجر میشه ات رو بغل میکنه و روی شونه اش بلند بلند گریه میکنه،ات تعجب میکنه اما بعد دست هاش رو دور تهیونگ حلقه میکنه و به ارومی گریه میکنه،صحنه ای بسیار درد ناک بود💔که.....
۷۶۴
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.