پارت سوم
پارت سوم
دم خونه رها ترمز کردم بوووق بوووق بووق
رها پرد بیرون تو ماشین
رها. مرگ کوفت الان همسایه ها میریزن بیرون گاو
. به من چه میبایس زود بیایی
رها. حالا چرا مثل روح سرتا پا سفید
. دلم میخواد رنگ سیفید میدوستم
رها اه اه اه باز مث بچه ها حرف زد
. خفه بابا
تو مسیر هی زدیم تو سر هم تا رسیدیم بعد کلی دنگ و فنگ پیداشون کردیم
نیلو. سلام ناز نازی
. سلام نیلوییییییی
نیلو. خفه
سامی. سلاااام بچه هاااا
. سلااام شامییییی
سامی. باز به من گفتی شامی
. آله
بهد ده دقه کله زدن رفتیم ترن هوایی
نیلو. بچه ها من میترسم
سامی. ای بابا نیلو زد حال نزن دگه اصن بیا کنار من
نیلو با چشمای برق زدم با کله رفت کنار سامی
معلوم نیس این نکبتا چه گوهی میخورن اخر از زیر زبونشون میکشم بیرون..
از بس جیغ زده بودیم صدامون از ته چاه میومد
نیلو با بی حالی گفت
نیلو. خدا نکشتون ای الهی بمیرین از دستتون راحت شم
. خخ نیلو تکلیفمون چیه حالا بمیریم یا زنده بمونیم
نیلو. کووووفت
بعد ما دویدیم اون دنبالمون
رفتیم بستنی خوری مهمون سامی
. سامی سامی من شکلاتی
رها و نیلو هم ساده گفتن بهد سامی با چهار تا بستنی امو تو تا ساده وانیلی رها و نیلو خوردن منو سامی شکلاتی
بعد از مسخره بازی رفتیم چرخ و فلک
بلند ترین نقطه نگه داشت تهران زیر پامون بود
بعد ده دقه پیاده شدیم دو تا بازی دگه کردیم نیلو سامی رفتن من رها رو رسوندم خونه بعد بیست دقیقه رسیدم خونه ریموت و زدم ماشینو پار کردم از پله ها بالکن رفتم تو اتاق لباسامو با بیشامه صورتیمو لباس صورتیم عوض کردم از اتاق امدم بیرون از رو نرده ها ویییژ رفتم پایین هیچ کس نبود غیر نرگس خانوم(خدمتکار)
دم خونه رها ترمز کردم بوووق بوووق بووق
رها پرد بیرون تو ماشین
رها. مرگ کوفت الان همسایه ها میریزن بیرون گاو
. به من چه میبایس زود بیایی
رها. حالا چرا مثل روح سرتا پا سفید
. دلم میخواد رنگ سیفید میدوستم
رها اه اه اه باز مث بچه ها حرف زد
. خفه بابا
تو مسیر هی زدیم تو سر هم تا رسیدیم بعد کلی دنگ و فنگ پیداشون کردیم
نیلو. سلام ناز نازی
. سلام نیلوییییییی
نیلو. خفه
سامی. سلاااام بچه هاااا
. سلااام شامییییی
سامی. باز به من گفتی شامی
. آله
بهد ده دقه کله زدن رفتیم ترن هوایی
نیلو. بچه ها من میترسم
سامی. ای بابا نیلو زد حال نزن دگه اصن بیا کنار من
نیلو با چشمای برق زدم با کله رفت کنار سامی
معلوم نیس این نکبتا چه گوهی میخورن اخر از زیر زبونشون میکشم بیرون..
از بس جیغ زده بودیم صدامون از ته چاه میومد
نیلو با بی حالی گفت
نیلو. خدا نکشتون ای الهی بمیرین از دستتون راحت شم
. خخ نیلو تکلیفمون چیه حالا بمیریم یا زنده بمونیم
نیلو. کووووفت
بعد ما دویدیم اون دنبالمون
رفتیم بستنی خوری مهمون سامی
. سامی سامی من شکلاتی
رها و نیلو هم ساده گفتن بهد سامی با چهار تا بستنی امو تو تا ساده وانیلی رها و نیلو خوردن منو سامی شکلاتی
بعد از مسخره بازی رفتیم چرخ و فلک
بلند ترین نقطه نگه داشت تهران زیر پامون بود
بعد ده دقه پیاده شدیم دو تا بازی دگه کردیم نیلو سامی رفتن من رها رو رسوندم خونه بعد بیست دقیقه رسیدم خونه ریموت و زدم ماشینو پار کردم از پله ها بالکن رفتم تو اتاق لباسامو با بیشامه صورتیمو لباس صورتیم عوض کردم از اتاق امدم بیرون از رو نرده ها ویییژ رفتم پایین هیچ کس نبود غیر نرگس خانوم(خدمتکار)
۲.۷k
۰۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.