دو پارتی (وقتی روت حساسه) پارت ۲ (آخر)
#استری_کیدز
#هیونجین
#وانشات
بلاخره مصاحبه تموم شده بود و با ناامیدی همینطور که هیونجین هم پشت سرت با خونسردی و راضی از کارش داشت راه میرفت به سمت بیرون شرکت راهی شدی.
بلاخره به محیط و فضای بیرونی شرکت رسیدی که دیگه نتونستی عصبانیتت رو نگه داری و با خشم روتو به سمت هیونجین برگردوندی
+ حالا راضی شدییییی؟......عمرا دیگه بزارن من پامو توی این شرکت بزارم
با داد و صدایی لرزون که حاوی بغض بود گفتی که باعث شد قیافه ی هیونجین هم عصبی بشه.
_ واقعاً فکر کردی میزارم توی شرکتی که همه چشما روی توعه کارکنی؟
پوزخندی زدی
+ هیونجینااااا.......این کار مورد علاقه ی منه بفهممم
هیونجین نزدیکت شد و دستت رو توی دستاش گرفت
_ اگر این کار مورد علاقته خودم کاری میکنم این عوضیا جلوت به زانو در بیان.......اما......
نفسی توی صورتت خالی کرد
_ اما حتی فکرش هم نکن بزارم بهت نگاه چپ بکنن فهمیدی
+ چرا تا این حد حساسی.....هوم؟
بهت نزدیک تر شد و حالا هر دو دستاشو روی شونه هات قرار داده بود
_ تو روی اموالت حساس نیستی ؟
لبخندی میزنی
+ یعنی من اموالتم؟
صورتشو بیشتر بهت نزدیک میکنه
_ همینطور که تو نمیتونی بزاری کسی به اموالت دست بزنه و نگاهش کنه.........منم نمیزارم کسی به زندگیم نزدیک بشه.......
لبخندت پرنگ تر شد که هیونجین هم صورتش رو نزدیکت آورد و لب های نرمش رو روی لبات قرار داد و شروع به یک بوسه ی نرم و شیرین کرد
#هیونجین
#وانشات
بلاخره مصاحبه تموم شده بود و با ناامیدی همینطور که هیونجین هم پشت سرت با خونسردی و راضی از کارش داشت راه میرفت به سمت بیرون شرکت راهی شدی.
بلاخره به محیط و فضای بیرونی شرکت رسیدی که دیگه نتونستی عصبانیتت رو نگه داری و با خشم روتو به سمت هیونجین برگردوندی
+ حالا راضی شدییییی؟......عمرا دیگه بزارن من پامو توی این شرکت بزارم
با داد و صدایی لرزون که حاوی بغض بود گفتی که باعث شد قیافه ی هیونجین هم عصبی بشه.
_ واقعاً فکر کردی میزارم توی شرکتی که همه چشما روی توعه کارکنی؟
پوزخندی زدی
+ هیونجینااااا.......این کار مورد علاقه ی منه بفهممم
هیونجین نزدیکت شد و دستت رو توی دستاش گرفت
_ اگر این کار مورد علاقته خودم کاری میکنم این عوضیا جلوت به زانو در بیان.......اما......
نفسی توی صورتت خالی کرد
_ اما حتی فکرش هم نکن بزارم بهت نگاه چپ بکنن فهمیدی
+ چرا تا این حد حساسی.....هوم؟
بهت نزدیک تر شد و حالا هر دو دستاشو روی شونه هات قرار داده بود
_ تو روی اموالت حساس نیستی ؟
لبخندی میزنی
+ یعنی من اموالتم؟
صورتشو بیشتر بهت نزدیک میکنه
_ همینطور که تو نمیتونی بزاری کسی به اموالت دست بزنه و نگاهش کنه.........منم نمیزارم کسی به زندگیم نزدیک بشه.......
لبخندت پرنگ تر شد که هیونجین هم صورتش رو نزدیکت آورد و لب های نرمش رو روی لبات قرار داد و شروع به یک بوسه ی نرم و شیرین کرد
۲۷.۰k
۲۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.