^ لذت انتقام ^ ( port 1 )
^ لذت انتقام ^ ( پارت اول)
* ویو ات
خواب بودم که با صدای آجوما بیدار شدم.
اجوما : خانم بلندشید دیگه لنگ ظهره
ات: باشه شما برید بیرون منم پامیشم میام پایین
آجوما: چشم خانم
* مغز ات : برو بابا خوابم میاد .
و دوباره پتو رو کشید روی سرش تا بخوابه .
^ یک ربع بعد ^
مامان ات اومد اومد بالای سر ات و روی تخت نشست ، موهای ات رو نوازش میکرد و آروم میگفت . ( م ات = مامان ات پ ات = پدر ات)
م ات:دختر قشنگم
ات : هوممممم ( خواب آلود 🥱)
م ات : بلند شو دیگه چقدر می خوابی .
ات : اخه خوابم میاد.
م ات : پس بلند نمیشی؟
ات : نه !
م ات : باشه... ( مکس) راستی هانول زنگ زد .
* مثل جت بلند شدم گوشیم رو برداشتم و به هانول زنگ زدم.
هانول : به به کوالای عزیزززززززز
ات : سلاممم گریزلی عزیززززز ، کارم داشتی زنگ زدی؟
هانول : حاجی خواب دیدی خیره من کی بهت زنگ زدم؟
برگشتم مامانم رو نگاه کردم که داشت غش غش میخندید .
ات : کار نداری هانول خدافظ .
ات : مامانننننننننن!!!!!!!!
مامان ات با تاسف ات رو نگاه میکرد و شیطنت توی چشمای مامان ات موج مکزیکی میزد و گفت
م ات : نچ نچ نگاه چه دختری بزرگ کردم به خاطر دوستش بلند میشه و به خاطر مامانش نه نچ نچ نچ .
^ بعد هم به طرف در حرکت کرد و بلند بلند خندید. ات از اینکه سرش کلاه رفته بود خندش گرفت و بدو بدو پرید بغل مامانش و گفت عاشقتم مامانی جونمممممم . مامان ات هم اونو تو بغلش فشار داد و بلند گفت
م ات : منم عاشقتم دختر خابالومممممم
* ویو کیم نامجون .
دیدم صدای خنده های بورام و جیغ جیغ ات میاد خندم گرفت و به سمت اتاق ات رفتم و ...
ادامه دارد.
از پارت های بعدی باحال تر میشه
* ویو ات
خواب بودم که با صدای آجوما بیدار شدم.
اجوما : خانم بلندشید دیگه لنگ ظهره
ات: باشه شما برید بیرون منم پامیشم میام پایین
آجوما: چشم خانم
* مغز ات : برو بابا خوابم میاد .
و دوباره پتو رو کشید روی سرش تا بخوابه .
^ یک ربع بعد ^
مامان ات اومد اومد بالای سر ات و روی تخت نشست ، موهای ات رو نوازش میکرد و آروم میگفت . ( م ات = مامان ات پ ات = پدر ات)
م ات:دختر قشنگم
ات : هوممممم ( خواب آلود 🥱)
م ات : بلند شو دیگه چقدر می خوابی .
ات : اخه خوابم میاد.
م ات : پس بلند نمیشی؟
ات : نه !
م ات : باشه... ( مکس) راستی هانول زنگ زد .
* مثل جت بلند شدم گوشیم رو برداشتم و به هانول زنگ زدم.
هانول : به به کوالای عزیزززززززز
ات : سلاممم گریزلی عزیززززز ، کارم داشتی زنگ زدی؟
هانول : حاجی خواب دیدی خیره من کی بهت زنگ زدم؟
برگشتم مامانم رو نگاه کردم که داشت غش غش میخندید .
ات : کار نداری هانول خدافظ .
ات : مامانننننننننن!!!!!!!!
مامان ات با تاسف ات رو نگاه میکرد و شیطنت توی چشمای مامان ات موج مکزیکی میزد و گفت
م ات : نچ نچ نگاه چه دختری بزرگ کردم به خاطر دوستش بلند میشه و به خاطر مامانش نه نچ نچ نچ .
^ بعد هم به طرف در حرکت کرد و بلند بلند خندید. ات از اینکه سرش کلاه رفته بود خندش گرفت و بدو بدو پرید بغل مامانش و گفت عاشقتم مامانی جونمممممم . مامان ات هم اونو تو بغلش فشار داد و بلند گفت
م ات : منم عاشقتم دختر خابالومممممم
* ویو کیم نامجون .
دیدم صدای خنده های بورام و جیغ جیغ ات میاد خندم گرفت و به سمت اتاق ات رفتم و ...
ادامه دارد.
از پارت های بعدی باحال تر میشه
۵.۷k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.