یین و یانگ (پارت ۳۸)
جونگکوک : تو همون دختری نیستی که ۴ سال پیش جلوی کمپانی با من و تهیونگ عکس گرفتی ؟
از ۴ سال پیش حتی یه لحظه هم از فکرش بیرون نیومده بود و صورتش مدام جلوی چشمش بود . به محض اینکه دیدش شناختش . یه لحظه همه چی متوقف شد ، ا/ت رفت توی شوک...(یاد شوک های جونگکوک افتادم ، جونگ شوک😂)
باورش نمی شد اونو یادش باشه...
"ویو ا/ت "
چطور هنوز یادشه...نکنه اونم؟...بعد از چند لحظه بالاخره به زبون اومدم و گفتم : بله...خودم بودم...چطور هنوز یادته؟...
تهیونگ هم شوکه شده بود که کوک هنوز یادشه . و
تهیونگ : آه...درسته داره یه چیزایی یادم میاد .
و باز سکوت . جو دیگه داشت خیلی سنگین می شد ، گفتم : خب ، من دیگه مزاحمتون نمیشم . امیدوارم کلی جایزه ببرین ، فایتینگ! نامجون : همچنین .
خداحافظی کردیم و از هم جدا شدیم .*** همه به طرف سالن حرک کردیم تا برنده ها اعلام بشن . یه جا توی ردیف اول بود ، رفتم سمتش همین که خواستم بشینم یخ سلبریتی دیگه نشست . گفت : اوه ببخشید می خواستی اینجا بشینی ؟ دوباره بلند شد . گفتن : نه ببخشید بفرمایین بشینین . اصلا تقصیر خودم بود نباید این جسارت رو می کردم و میومدم ردیف اول ، اونم وقتی اولین باره میام مراسم گرمی . توی ردیف سوم یه جا ویو خوبی داشت . نشستم روش ، کامل به استیج دید داشتم . چند ثانیه نگذشت که یکی به سرعت برق خودشو انداخت روی صندلی کنارم و نشست کنارم . خیلی ترسیدم ، یه نگاه کردم دیدم جونگکوکه .
#فیک_بی_تی_اس #فیک
از ۴ سال پیش حتی یه لحظه هم از فکرش بیرون نیومده بود و صورتش مدام جلوی چشمش بود . به محض اینکه دیدش شناختش . یه لحظه همه چی متوقف شد ، ا/ت رفت توی شوک...(یاد شوک های جونگکوک افتادم ، جونگ شوک😂)
باورش نمی شد اونو یادش باشه...
"ویو ا/ت "
چطور هنوز یادشه...نکنه اونم؟...بعد از چند لحظه بالاخره به زبون اومدم و گفتم : بله...خودم بودم...چطور هنوز یادته؟...
تهیونگ هم شوکه شده بود که کوک هنوز یادشه . و
تهیونگ : آه...درسته داره یه چیزایی یادم میاد .
و باز سکوت . جو دیگه داشت خیلی سنگین می شد ، گفتم : خب ، من دیگه مزاحمتون نمیشم . امیدوارم کلی جایزه ببرین ، فایتینگ! نامجون : همچنین .
خداحافظی کردیم و از هم جدا شدیم .*** همه به طرف سالن حرک کردیم تا برنده ها اعلام بشن . یه جا توی ردیف اول بود ، رفتم سمتش همین که خواستم بشینم یخ سلبریتی دیگه نشست . گفت : اوه ببخشید می خواستی اینجا بشینی ؟ دوباره بلند شد . گفتن : نه ببخشید بفرمایین بشینین . اصلا تقصیر خودم بود نباید این جسارت رو می کردم و میومدم ردیف اول ، اونم وقتی اولین باره میام مراسم گرمی . توی ردیف سوم یه جا ویو خوبی داشت . نشستم روش ، کامل به استیج دید داشتم . چند ثانیه نگذشت که یکی به سرعت برق خودشو انداخت روی صندلی کنارم و نشست کنارم . خیلی ترسیدم ، یه نگاه کردم دیدم جونگکوکه .
#فیک_بی_تی_اس #فیک
۷.۸k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.