تو اگر خنده کنی دل ضربان میگیرد
تو اگر خنده کنی دل ضربان میگیرد
اسکلت در وسط معرکه،جان میگیرد
و زحل دور سرت حلقه ی گُل میبندد
کور بینا و سپس لال ،زبان میگیرد
سر شب،حَیّ عَلی بوسه از آن پیشانی
و لبم ،حکم خدا را زِ اذان میگیرد
غنچه کن،فصل بهار است،دلم میخواهد...
ریشه ی قلب من از غنچه توان میگرد
سهمِ من بودی و یکباره مغول غارت کرد
بین این رزم،جهان از تو امان میگیرد
گر نباشی دل بستان کویری باشد
و گُلِ نرگسِ برکه،سرطان میگیرد
نازِ دنیا بکشم،نازِ تورا اما نه...
تو اگر ناز کنی قلب جهان میگیرد
دوست دارم تو و ابروی کمانت را هم
نفسم سهم خودش را زِ کمان میگیرد
لبِ تو خواست که من زنده بمانم بانو...
"تو اگر خنده کنی دل ضربان میگیرد"
اسکلت در وسط معرکه،جان میگیرد
و زحل دور سرت حلقه ی گُل میبندد
کور بینا و سپس لال ،زبان میگیرد
سر شب،حَیّ عَلی بوسه از آن پیشانی
و لبم ،حکم خدا را زِ اذان میگیرد
غنچه کن،فصل بهار است،دلم میخواهد...
ریشه ی قلب من از غنچه توان میگرد
سهمِ من بودی و یکباره مغول غارت کرد
بین این رزم،جهان از تو امان میگیرد
گر نباشی دل بستان کویری باشد
و گُلِ نرگسِ برکه،سرطان میگیرد
نازِ دنیا بکشم،نازِ تورا اما نه...
تو اگر ناز کنی قلب جهان میگیرد
دوست دارم تو و ابروی کمانت را هم
نفسم سهم خودش را زِ کمان میگیرد
لبِ تو خواست که من زنده بمانم بانو...
"تو اگر خنده کنی دل ضربان میگیرد"
۱.۴k
۰۸ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.