پارت ۲۲
پارت ۲۲
بچه ها هشدار جدیییییی ، این پارت اسماته دوست نداری نخونننننن
ویو کوک
+نه نه خسته نیستم
-حالا شد
میدونستم چه قدر خستس اما من واقعا دوباره به اون بدن س.ک.ش.ی.ش نیاز داشتم و واقعا تحملش برام سخت بود
نباید اون صحنه رو تو مدرسه میدیدم
اوففففف حالم بده ، سعی کردم با دوش خودم رو آروم کنم ، ولی خب.. بیخیال
هرچند که من بهش گفتم شب میخوامش😈😈
-من دارم میرم حموم(عرقی)
+خوبی؟!
-نه
+باشه برو
-(نگاه های مظلومانه و تشنه🤤😐)
+کوک چیشدی یهو؟
-ه..هیچی بیخیال من رفتم حموم(یکم سرد و ناراحت)
هعی ولی شب دارم براش ، اوففففففف
ویو ته
راستش میدونستم چشه
نیاز داشت و من بهش نه گفتم و فهمیدم که ناراحته ، ولی شب یه جور خاصی براش جبران میکنم (عه؟😈🤤)
خلاصه تا بیاد براش رامیون گذاشتم و خودم هم رفتم بخوابم ، چون واقعا خسته بودم.... رفتم رو تختش و دراز کشیدم ، بعد یه مدت چشمام سنگین شد و دیگه هیچی نفهمیدم
نمیدونم حدودا چه قدر خوابیدم اما با صدای کوک بیدار شدم
- ته ، ته ، تهیونگ پاشو(یه کم سرد)
+ب..بله؟
-پاشو ۴ ساعته خوابیدی (همون لحن)
+واقعا ؟ چهار ساعتتت؟!!
-آره
چرا با من اینجوری میکنی کوک؟ هعی انقدر حالش بد بود و نگفت؟ :/
ساعت ۷ شبه و الان میتونم جبران کنم دیگه نه؟ رفتم سریع دستشویی و یه آب به دست و صورتم زدم و اومدم بیرون
+بهم یه لباس میدی؟(کیوت)
-بیا
+ممنون
رفت نشست رو صندلیه جلوی تخت ، منم به بهانه عوض کردن لباسم اون پشت رفتم جلوش و خودم رو انداختم روش ، جوری که فکر کنه افتادم
مشخص بود رو پاشم ، یکم جا به جا شدم که بیوفتم رو د.ی.ک.ش
-آیشششش ، آههههه
چیزی نگفتم و همونطور خودم رو تکون دادم روی د.ی.ک.ش ، میدونستم بدترش میکنم ، اما چاره ای نبود
-ت...تهیونگ ، پ..پ...پاشو(تیکه تیکه)
+پاشدنی نیست ، قراره جبران ظهر رو حالا انجام بدم (بم و درگوشش)
-ا...اما حالم رو... بدتر میکنی ها..آهههه... خیلی تحریک شدم.
میتونستم قشنگ بفهمم که تحریک شده ، چون کم مونده بود از رو شلوار د.ی.ک متورمش ا.ر.ض.ا.م. کنه
کشوندم سمت تخت و لباسام رو در آورد ، بعدم لباسای خودش رو در آورد
شروع کرد به آماده کردن دیکش
میدونستم شاید این سری درد بیشتری بکشم ، اما به لذتش می ارزید..
دَمَرَم کرد و نشست روم ، اولش یکم مور مورم شد ... اما بعد مشتاقانه منتظر بودم که یه چیز سفتی رو تو خودم حس کردم ، شتتتت چه قدر سفت شده.
+آهههههههههه
-بیب... آههه بهت گفته بودم که
+فقط کارتو بکن
که بیشتر کرد تو ، جوری که کاملا توم بود و کوک هم روی من بود ، شروع کرد به تلمبه زدن
+آ... آهههه
تند تند تلمبه میزد و برام تو اون پوزیشن سخت بود
+آهههههههه
-بیشتر بیبی بیشتر
+اوممممممم کوک ، آههههههه
-کوک نه ، اوفففف ، ددی
+ددییییییی(ناله)
که.....
بچه ها هشدار جدیییییی ، این پارت اسماته دوست نداری نخونننننن
ویو کوک
+نه نه خسته نیستم
-حالا شد
میدونستم چه قدر خستس اما من واقعا دوباره به اون بدن س.ک.ش.ی.ش نیاز داشتم و واقعا تحملش برام سخت بود
نباید اون صحنه رو تو مدرسه میدیدم
اوففففف حالم بده ، سعی کردم با دوش خودم رو آروم کنم ، ولی خب.. بیخیال
هرچند که من بهش گفتم شب میخوامش😈😈
-من دارم میرم حموم(عرقی)
+خوبی؟!
-نه
+باشه برو
-(نگاه های مظلومانه و تشنه🤤😐)
+کوک چیشدی یهو؟
-ه..هیچی بیخیال من رفتم حموم(یکم سرد و ناراحت)
هعی ولی شب دارم براش ، اوففففففف
ویو ته
راستش میدونستم چشه
نیاز داشت و من بهش نه گفتم و فهمیدم که ناراحته ، ولی شب یه جور خاصی براش جبران میکنم (عه؟😈🤤)
خلاصه تا بیاد براش رامیون گذاشتم و خودم هم رفتم بخوابم ، چون واقعا خسته بودم.... رفتم رو تختش و دراز کشیدم ، بعد یه مدت چشمام سنگین شد و دیگه هیچی نفهمیدم
نمیدونم حدودا چه قدر خوابیدم اما با صدای کوک بیدار شدم
- ته ، ته ، تهیونگ پاشو(یه کم سرد)
+ب..بله؟
-پاشو ۴ ساعته خوابیدی (همون لحن)
+واقعا ؟ چهار ساعتتت؟!!
-آره
چرا با من اینجوری میکنی کوک؟ هعی انقدر حالش بد بود و نگفت؟ :/
ساعت ۷ شبه و الان میتونم جبران کنم دیگه نه؟ رفتم سریع دستشویی و یه آب به دست و صورتم زدم و اومدم بیرون
+بهم یه لباس میدی؟(کیوت)
-بیا
+ممنون
رفت نشست رو صندلیه جلوی تخت ، منم به بهانه عوض کردن لباسم اون پشت رفتم جلوش و خودم رو انداختم روش ، جوری که فکر کنه افتادم
مشخص بود رو پاشم ، یکم جا به جا شدم که بیوفتم رو د.ی.ک.ش
-آیشششش ، آههههه
چیزی نگفتم و همونطور خودم رو تکون دادم روی د.ی.ک.ش ، میدونستم بدترش میکنم ، اما چاره ای نبود
-ت...تهیونگ ، پ..پ...پاشو(تیکه تیکه)
+پاشدنی نیست ، قراره جبران ظهر رو حالا انجام بدم (بم و درگوشش)
-ا...اما حالم رو... بدتر میکنی ها..آهههه... خیلی تحریک شدم.
میتونستم قشنگ بفهمم که تحریک شده ، چون کم مونده بود از رو شلوار د.ی.ک متورمش ا.ر.ض.ا.م. کنه
کشوندم سمت تخت و لباسام رو در آورد ، بعدم لباسای خودش رو در آورد
شروع کرد به آماده کردن دیکش
میدونستم شاید این سری درد بیشتری بکشم ، اما به لذتش می ارزید..
دَمَرَم کرد و نشست روم ، اولش یکم مور مورم شد ... اما بعد مشتاقانه منتظر بودم که یه چیز سفتی رو تو خودم حس کردم ، شتتتت چه قدر سفت شده.
+آهههههههههه
-بیب... آههه بهت گفته بودم که
+فقط کارتو بکن
که بیشتر کرد تو ، جوری که کاملا توم بود و کوک هم روی من بود ، شروع کرد به تلمبه زدن
+آ... آهههه
تند تند تلمبه میزد و برام تو اون پوزیشن سخت بود
+آهههههههه
-بیشتر بیبی بیشتر
+اوممممممم کوک ، آههههههه
-کوک نه ، اوفففف ، ددی
+ددییییییی(ناله)
که.....
۱.۳k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.